خرد سنجشگر و
مشاورهي تحصيلي
بخش: سي و يكم
نویسنده : بابک اسماعیلی
برنامهي بعد از عيد
عموما مبتني بر مرور مطالب پايه و مطالعه ي مباحث نيمسال دوم سال چهارم است.
نمره تراز گلچهره به
نسبت ميانگين نمره ترازش در آزمونهاي قبل بيش از چهارصد نمره افزايش پيدا كرده
است. در دوران عيد گلچهره برنامهاش را تمام و كمال اجرا كرده است. او دفتر يادداشتهايش نوشته :
-
وقتي به گذشته برميگردم و
نگاه ميكنم به مسيري كه طي كردم ميترسم . مثل كوهنوردي كه خيلي بالا رفته و ناگهان به پشت سرش نگاه ميكند ...
او در دوران نوروز
يعني از يك هفته مانده به سال تحويل تا روز هفدهم فرودين ماه به طور متوسط در هر
روز 12 تا 14 ساعت مطالعه داشته است. باتوجه به تاكيدهاي من در اين دوره بيشتر
وقتش را به تست زدن(حل مساله) اختصاص داده و نه به مطالعهي جزوه و همين تغيير روش
باعث شده كه جسارت بيشتري براي سوال حل كردن پيدا كند، بسياري از ايرادات يادگيرياش را پيدا كرده ، رفع كرده است و با قاطعيت ميگويد
:
-
پذيرفتم كه يادگيري با تست زدن
(مساله حل كردن) خيلي بيشتر از يادگيري با جزوه خواندن رخ ميدهد.
درجه ي بازدهي افراد تحت شرايط استرس زا ارتباط
مستقيمي دارد با اين نكته كه هر فرد به طور كلي و در شرايط غير استرسزا چه درجهاي
از بازدهي را دارد. افرادي كه درجهي فعاليت مغزي آنها زياد است، در شرايط استرس
دچار ركود بازدهي هستند و برعكس، افرادي كه درجهي آنها كم است يعني بار
الكتريكي سطح مغز آنها دامنهي كمتري را روي EEG نشان ميدهد در شرايط
استرس زا بازدهي بيشتري از خود نشان ميدهند.
|
ترس از ديدگاه روانكاوي و نقش آن در شكل گيري شخصيت
فردي و اجتماعي انسان، محمد راه رخشان
|
من با توجه به شناختي كه از ويژگيهاي فردي او پيدا كردهام،
تشويقش ميكنم كه آرامش داشته باشد. لزومي نميبينم با افزايش فشار رواني او را
ترغيب به بازدهي بيشتر كنم. اين گونه او ياد ميگيرد در آرامش كارهايش را پيش
ببرد. در مورد كارهايي كه لازم است انجام دهد به شناخت ميرسد و انگيزش دروني پيدا
ميكند. ايجاد فشار رواني بيشتر بر روي او و ساير دانش آموزان آنها را به افرادي
تبديل ميكند كه هميشه يك انگيزهي بيروني ، يك عامل فشار ، يك كسي كه كار بخواهد،
بايد وجود داشته باشد تا كارها انجام شود .
چقدر اين جمله را شنيده ايم كه : من تا زور بالا سرم
نباشه درس نمي خونم !!
چنين حسي معمولا براي مديرعاملان سازمانها هم رخ ميدهد.
در سازمانهايي كه جلسات هيت مديره جدي گرفته نميشود و قدرت مدير عامل به دلايلي
( اين دلايل مي تواند عاطفي باشد يا او
قدرت مشروع داشته باشد ) از هيت مديره بيشتر ميشود، مديرعامل دچار حس رخوت
ميشود. تمايل زيادي پيدا ميكند كه كسي از او كار بخواهد. در بسياري از مواقع
مديران عامل اعضاي هيت مديره را ترغيب ميكنند كه تشكيل جلسه بدهند و از مدير عامل
گزارشكار بخواهند. يك هيت مديرهي كارآمد معمولا رويكرد مشاورهاي دارد. در حالي
كه روح حاكم بر بسياري از هيت مديرهها در سازمانها و نهادها رويكرد حذفي است.
آنها ميخواهند فرد مورد نظر خود را جانشين مديرعامل
فعلي كنند تا از اين طريق ابراز قدرت كرده باشند. وقت و انرژي افراد در چنين
سازمانهايي بسيار هدر ميرود. در حالي كه يك هيت مديرهي كارآمد علاوه بر ارائهي
مشاوره به مديرعامل ميتواند رويكرد كنترلي و انگيزشي هم داشته باشد. در چنين
سازماني رهبري به صورت جمعي انجام ميپذيرد و مديرعامل و اعضاي هيت مديره همه جزئي
از روح حاكم هستند و در بين همهي تضادهاي اعتقادي و نگرشي كه در يك سازمان لازم
است وجود داشته باشد فرايند تصميمگيري همه جانبه را تسهيل ميكنند. براي انجام هر
پروژه ، "سه برابر زمان انجام آن" نياز به گفتگوهاي شفاف وجود
دارد. يك هيت مديره ي كارآمد امكان گفتگو را بين خود و اعضاي سازمان گسترش مي دهد.
تصميمگيري در بحران ، مهم ترين چالشي است كه يك هيت
مديره با آن روبرو است و در اين زمان يعني در زمان بحران كه معمولا فشار رواني روي
مديرعامل و اعضاي هيت مديره به بيشترين ميزان خود ميرسد حفظ آرامش فردي و جمعي
مهمترين ابزاري است كه هر كسي ميتواند داشته باشد.
فرديتهاي پنهانِ افراد عموما در دو موقعيت بروز ميكند
يكي در زمان بحران و يكي در زماني كه شخص احساس ميكند ديگران به او اعتماد كامل
دارند، آمادگي براي رويارويي با چنين شرايطي در زندگيهاي عادي افراد بسيار ضروري
است.
عمر بسياري از سازمانها در ايران محدود است و در بسياري
از موارد كنترل بسياري از سازمانهاي عريض و طويل از دست گردانندگان خارج شده است.
در برخي از سازمانهاي خصوصي بخشهاي مختلف به هم رشوه ميدهند. اين سازمانها به
هيولاهاي توليد سرمايه تبديل شده اند كه عموما خدمات نازلي به مصرف كنندگان ارائه
ميكنند.
در يك سازمان با وجود رانت، رشوه، فروش اطلاعات غلط به مصرف كنندگان و پرسنل، عدم
حضور نهادهاي حمايتي از مصرف كنندگان مثل سازمانهاي حمايت از مصرف كننده و يا سازمانهاي
بازرسي، تمايل به استفاده از روشهاي
قانوني فرار از ماليات، در جامعه اي كه حمايت از مصرف كننده و قوانين ضد
انحصار تعريف نشدهاند، كيفيت كالا و خدمات ارائه شده به مشتريان تنها و تنها به
درايت اعضاي هيت مديره بستگي دارد.
تجربه نشان داده است[1] كه ارائه
ي خدمات با كيفيت مناسب و در شان شهروندان، در نبود تئوريهاي مديريتي بومي در
كنار قوانين فعلي امكان پذير نيست.
به عنوان مثال در
زمينه ي نشر كتاب هاي آموزشي ، هر چند يازده سال قبل شورايي تحت نام شوراي سامان
دهي تشكيل شد اما اين روزها همچنان
كتابهايي در تيراژ صد هزار تايي براي دورهي ابتدايي منتشر ميشود كه براي ياد
دادن اعداد در شكلها نشان ميدهند كه سه سيب برابر سه گلابي است. يعني نويسنده ي
كتاب كه اتفاقا فرد بسيار معروفي در آموزش ايران است براي ياد دادن اعداد، روش
استدلال منطقي را براي همهي عمر در افراد يك ملت فدا كرده است.
تماشاي يك صفحه از يك كتاب
تمام رنگي كه درآن بين سه عدد سيب و سه عدد گلابي علامت مساوي قرار دارد ذهن
يادگيرنده خردسال را بيشتر از اينكه درگير مفهوم عدد سه كند درگير يكسان بودن سيب
و گلابي مي كند[2] . از همين جاست كه
استدلال منطقي براي هميشه در زندگي يك فرد حذف مي شود. ناتواني در استدلال منطقي
انسان را باورمند ميكند و انسان باورمند وقتي با واقعيات زندگي روبرو مي شود چون
نميتواند پاشيده شدن باورهايش را تحمل كند براي اينكه هويتِ آسيب ديدهاش را
ترميم كند از خشونت استفاده ميكند وبلاگ مشاوره ي تحصيلي منكر دستاورد هاي جلسات شوراي سامان دهي و
برگزاري جشنواره هاي رشد و تاثير اسناد توليد شده در شوراي سامان دهي نيست اما در
كتاب هاي آموزشي منتشر شده در بخش دولتي و خصوصي همچنان موارد محتوايي قابل تاملي
وجود دارد.
وقتي سازمانها براساس تئوريهاي مديريتي كارآمد اداره
نميشوند يعني اعضا براساس احساسات خود تصميم ميگيرند و عمل ميكنند.
درست مثل اين ميماند كه در شروع يك زندگي مشترك، يكي
از عشاق خودش را تماما براي ديگري فدا ميكند و اسمش را هم ميگذارد عشق در حد
كمال. سرنوشت چنين رابطهاي وحشتناك است. در اين مورد يكي از دو عاشق يا هر دو
احساس ميكنند عشق واقعي يعني خود را وقف ديگري كردن و در جهت خواستهاي ديگري عمل
كردن. در صورتي كه عشق واقعي يعني اينكه به فرد مقابل اجازه بدهيم خودش باشد و من
هم خودم باشم .
... عشق ورزيدن ،
ايستادن بر پای خويش است. به خود اعتمادكردن، به خود وفادارماندن و خود راهگشای
خود بودن. اگر عاشق چنين باشد، معشوق نيز جز اين نمیتواند بود. ورنه آنچه شكل
میگيرد "عشقی بتپرستانه" است.
پاداش عشق، عشق است، نه
بندگی. عشق، تبلور يگانگی است و نه از خودبيگانگی. آنكه خود را در ديگری مستحيل
میكند، به خود وفادار نيست و آنكه گوهر فرديت ديگری را ناديده میگيرد، به عشق
خيانت میكند. هردوی آنها بازندهاند.
در عشق، اما بازندهای وجود
ندارد. هردو برندهاند. شكست در آنجاست كه "شما با ابراز خود به مثابه يك
عاشق، از خود يك معشوق نساختهايد (عشقی كه قدرت توليد عشق را نداشته
است)." شكست در آنجاست كه يك يا هر دو طرف عشق از پاسداری آن غافل شدهاند.
چه، عشق تبلور كنشی مستمر و
متقابل است...
عشق بيش از هر تلاش انسانی
ديگر نياز به درك، دانش، شكيبايی، ظرافت، حساسيت، قدرت، نرمش، پذيرش و تحمل
دارد. گفتهاند و چه نيكو گفتهاند كه "عشق فرزند آزادی است."
عشق، رهايی است نه اسارت.
تلاش است، نه تمكين. ايثار است، نه تصاحب. هستی است، نه مالكيت.
شالودهی عشق آزادی است. انقياد، اجبار، حسابگری، ترس و حسادت، عشق را میپژمراند.
بستر بالندگی عشق، آزادی است
و مفهوم اين آزادی، آزادبودن و آزادگذاشتن.
عشق بی قيد و شرط هم شرطی
دارد ... دست كم يك شرط ضروری برای عشق ورزيدن به هر كس وجود دارد. و آن اين است
كه او بطور مستقل و جدای از ما كه عاشقاش هستيم رشد كند .
در متون كهن و دانتای هند
آمده است: "نكوشيد ديگران را زير سلطهی خود درآوريد بر خودتان مسلط شويد.
بر حسهايتان و بر ذهنتان. اينست پيروزی راستين."
عشق اساسا موضع و سمتگيری
منش آدمی است كه او را نه تنها به يك معشوق خاص، بلكه به تمامی جهان میپيوندد.
اگر انسان صميمانه كسی را دوست بدارد، بی شك زندگی، مردم و دنيا را نيز دوست میدارد.
اگر عشق تنها به يك فرد منحصر شود، و آن دو از فرط "عشق" به يكديگر
دنيا را نبينند، تعلق خاطرشان جز يك "خودخواهی دونفره" معنايی ندارد.
نيروگاه عشق، ايثار است نه
انجام وظيفه.
غفلت در ايثار، عشق را از
پويايی و طراوت باز میدارد و آن را به خاطرهای در گذشته بدل میكند.
|
شرط عشق ، مازيار كاكوان
|
يكي از دلايلي كه در برخي سازمانها در ايران واحد فروش
منفورترين واحد در كل سازمان است و مدير فروش فردي چندش آور تصور مي شود، نبود
تئوريهاي مديريتي كارآمد است.
به عنوان نمونه وقتي درآمد مسئول فروش چند برابر
گرافيست و منشي يك انتشارات ميشود، به مرور تنش همهي سازمان را فرا ميگيرد ...
درگيري ذهني افراد زياد مي شود و كارايي كاهش پيدا ميكند ... هدف ذهني افراد در
موارد قابل توجهي ديگر سود رساندن به سازمان نيست بلكه ضرر رساندن به واحد فروش ميشود.
معمولا بعد از مدتي چنين سازمانهايي يا سراسر در فساد غرق ميشوند يا دچار
فروپاشي ميگردند.
به دليل عدم تمايل به انتشار خاطرات شخصي مديران
ايراني، ضعف بسيار زيادي در شناخت تئوريهاي بومي مديريتي در ايران وجود دارد. بسياري از مديران و صاحبان سرمايه اتفاقا
تمايل زيادي دارند تا گذشتهي خود را محو و نابود كنند كه بررسي علتهاي آن در
حوصلهي گفتگوهاي ما نيست هر چند كه بسيار واضح است.
همهي مردم مديرعامل و يا عضو هيت مديره نميشوند اما، مواردي
مثل، افتادن در عشق، ازدواج، طلاق، بچه دار شدن، تربيت و آموزش فرزند، اخراج از
كار، حذف شدن در طي تباني دوستاني كه دشمن شدهاند، يك باره از دست دادن همه چيز،
مواجه شدن با موج مشتريان جديد و خارج از كنترل، مرگ نزديكان، فاجعههاي طبيعي و وقوع
جنگ، ... آمادگيهايي ميخواهد كه بهتر است در دوران مدرسه براي مواجهه با آنها
آماده شد.
ماده ي 29 از پيمان نامهي حقوق كودك
كشور هاي عضو اتفاق نظر دارند كه آموزش كودك بايد در
راستاي اهداف زير باشد :
الف) رشد شخصيت، استعدادها و تواناييهاي جسمي و
ذهني كودك تا حد امكان
ب) افزايش احترام به حقوق بشر و آزاديهاي اساسي و
اصول مندرج در منشور سازمان ملل
پ) افزايش احترام به والدين كودك، هويت فرهنگي،
زبان و ارزشهاي كودك، به ارزشهاي ملي كشوري كه كودك در آن زندگي ميكند و موطن
اصلي او، و به تمدنهاي متفاوت با تمدني كه او بدان تعلق دارد.
ت) آماده سازي كودك براي يك زندگي مسئولانه در جامعهاي
آزاد و با روحيهي تفاهم، صلح، مدارا، مساوات بين زن و مرد، و دوستي ميان همهي
مردمان، گروههاي قومي، ملي و مذهبي و افرادي كه منشا بومي دارند.
ث) افزايش احترام به محيط زيست طبيعي
|
پيمان نامه ي حقوق كودك مصوب مجمع عمومي سازمان ملل
متحد در بيستم نوامبر 1989
|
هدف مشاورهي تحصيلي اينست كه مراجع را به يك مسير مشخص
كه هدفهاي كوتاه مدت و بلند مدت در همهي ابعاد زندگي او را شامل شود هدايت كند. اين
مسير بيش از هر چيز شامل آموزش مهارتهاي
زندگي كردن است.
به هر قيمتي يك رتبهي خوب درست كردن منتهي به ايجاد يك
جامعهي ناسالم ميشود. دانش آموزان امروز مديران عامل و اعضاي هيت مديرهي سازمانها
در سالهاي بعد هستند.
در سالهاي گذشته بسياري از كساني كه ويژگيهاي فردي
آنها با رشتههايي مثل حقوق، مهندسي برق و ژنتيك سازگاري نداشته به اين رشتهها
سوق داده شدهاند. در اين موارد يك هدف اصلي در ميان بوده، مشاور مربوطه تمايل
داشته در ليست قبوليهاي موسسه محل كارش تعداد مشاهده پذيري رشتههايي چون حقوق،
مهندسي برق، و ژنتيك بيشتر باشد تا عاملي براي جذب شاگردان بيشتر در سال آينده
شود.
در اين رابطه مضحكترين رويداد انجام انتخاب رشتهي
كامپيوتري است.
برخلاف شعار موجود در جامعه كه انتخاب رشته ي كامپيوتري
منجر به گسترش عدالت آموزشي است، انجام انتخاب رشتهي كامپيوتري در كنار مزايايي
كه دارد، استعدادهاي بيشماري را در طي نسلها تلف ميكند.( من در اين رابطه در
كتاب راز انتخاب شرحي نوشتهام )
همانگونه كه افراد در هجده سالگي با داشتن ابزار و
اطلاعات مناسب رانندگي را ياد ميگيرند، در صورت داشتن اطلاعات لازم قادر به
انتخاب رشته براي خود نيز هستند.
طبيعتا وقتي اطلاعات لازم، منتشر نميشود و در دسترس
قرار نميگيرد، براي سالها ( دهه ها ) ملتي به بيراهه ميرود.
اطلاعاتي كه خود مردم باني و به وجود آورندهي آن هستند
و تمام هزينههايش را تمام و كمال به صورت نقد پرداخته اند لازم است به صورت
رايگان در اختيار خود مردم قرار گيرد. چنين اطلاعاتي با اطلاعات يك مادهي شيميايي
كه يك نفر كاشف آن است و وقت و سرمايه و عمر خود را براي به دست آوردنش هزينه كرده
تفاوت دارد.
اما شوربختانه اطلاعات لازم براي اينكه يك جامعه بتواند
در فرايند تصميم گيري (مثلا در زمان انتخاب رشته ) درست عمل كند يا منتشر نميشود
يا اگر منتشر ميشود دسترسي به آن آنقدر محدود است كه به اندازهي اورانيوم غني
شده قيمت پيدا ميكند. در عين حال دور و برمان پر است از مواردي كه يكي فيلم نامهي
يكي ديگر را به نام خود زده، ديگري اختراع افراد ديگر را به نام خود ثبت ميكند،
آن يكي ...
واژه ي كليدي در اين مورد "اطلاعات" است.
ارزش اطلاعات بسيار زياد است.
جنگ دوم خليج
فارس ظاهرا به دليل ارائهي اطلاعات غلط سازمانهاي اطلاعاتي امريكا به دولت
امريكا روي داد. آنها گزارش داده بودند كه عراق (دورهي صدام ) داراي تسليحات
كشتار جمعي است. در صورتي كه تا سالها پس از جنگ چنين تسليحاتي در عراق پيدا نشد.
بعدها خود سازمانهاي اطلاعاتي امريكا هم اعتراف كردند كه براي شروع جنگ با صدام
اطلاعات غلطي ارائه شده بود.
پس " اطلاعات "ميتواند :
باعث شروع جنگها باشد.
باعث تصميم گيري اشتباه ملتها شود.
باعث فروپاشي يك سازمان گردد.
باعث اختلافات خانوادگي شود.
باعث واژگوني تصوير ذهني افراد از خود شود.
...
يكي از مفاهيم كليدي در اطلاع رساني، مفهوم اطلاعات
است. بررسيهاي اخير نشان ميدهد كه توافق بر سر تعريفي واحد و يك پارچه از
اطلاعات وجود ندارد. اطلاعات مفهومي قوي است كه به عنوان يك موضوع توصيف، بسته
به قالب نيازمندي ها و علايقي كه نظريهاي را جهتدهي ميكنند، ميتواند با
توصيفهاي متعدد سازگار باشد.
مفهوم اطلاعات بسيار پيچيده است و شناخت اطلاعات
پيچيده فاقد بنيان يا مركز است، يعني براي شناخت آن بايد نظامي شبكهاي را متصور
شد، كه ساخت آن سلسله مراتبي نيست و هيچ سطحي حكم پايه اي براي سطوح ديگر ندارد ،
بلكه روندي پويا و همگاني است .
شناخت اطلاعات به شرايط فيزيكي، زيستي، انساني،
اجتماعي، فرهنگي ، تاريخي توليد اطلاعات و شرايط سيستمي ، منطقي ، زباني و الگوي
سازمان آن بستگي دارد.
|
كتاب از اطلاعات تا كوانتوم – جنبه هاي فني اطلاعات و اطلاع رساني / نرگس نشاط
انتشارات دما
|
رويكرد فعلي در هدايت دانش آموزان و والدين آنها در
زمان انتخاب رشته مثل اين ميماند كه يك پزشك يك پيرزن هشتاد و نه ساله را ترغيب
كند براي اينكه هلالي بودن پاهايش را ترميم كند تن به جراحي بدهد و بگويد معلوم
نيست با يك بار عمل جراحي نتيجه رضايت بخش باشد.
در عين حال خواستههاي عموم هم در پيدا شدن چنين نگرشهايي
در امر هدايت تحصيلي بي تاثير نيست. اما قبل از هر كسي خود مشاوران تحصيلي هستند
كه مسئوليت ترويج نگرشهايي صحيح را برعهده دارند.
به اين پديده هم لازم است همانطور نگاه كنيم كه به
پديدهي رايج شدن عمل بيني در ايران. عمل بيني همانقدر احساس هويت و اعتماد به نفس
در بسياري افراد ايجاد ميكند كه عنوانهايي مثل مهندس برق يا وكيل. در عين حالي
كه يك كارشناس محيط زيست و همين طور يك
فارغ التحصيل ادبيات داستاني در طول دوران زندگي سرشار از درونياتي هستند كه
انگيزش خود به خودي، آنها را در بسياري از مراحل زندگي به جلو مي برد.
نظريه ي اطلاعات در زيست ملكولي
DNA … منشا اطلاعاتي است كه
توالي اسيدهاي آمينه در پروتئينها را تعيين ميكند. ولي چگونه ؟
بر اساس دگم مركزي (Centeral dogma ) از روي DNA يك نسخه RNA تهيه ميشود
(رونويسي) سپس به سيستم ترجمه منتقل ميشود و در آن جا
اطلاعات RNA به توالي اسيدهاي آمينه تبديل مي گردد .
شباهت نوكلئوتيدها در DNA و اسيدهاي آمينه در
پروتئين به حروف الفبا، به زيست شناشان امكان محاسبهي ظرفيت ذخيرهي اطلاعات را
در اين سيستمهاي زيستي ميدهد. يك رشتهي پلي پپتيدي در حال ساخته شدن راتصور
كنيد. در هر جايگاه يكي از بيست اسيد آمينهي ممكن قرار ميگيرد، اين اضافه شدن،
مقدار مشخصي از عدم قطعيت كم و به همان ميزان به اطلاعات پلي پپتيد ساخته شده
اضافه مي كند. DNA هم از رويه ي كاملا مشابهي پيروي مي كند ...
|
كتاب از اطلاعات تا كوانتوم – جنبه هاي فني اطلاعات و اطلاع رساني / نرگس نشاط
انتشارات دما
|
زندگي در هر لحظه مستلزم تصميم گيري است.
چه در بحرانهاي فردي و جمعي و چه در زمانهاي آرامش.
بي تصميمي هم خود گونهاي از تصميم گيري است.
كارل پوپر ميگفت هر لحظه از زندگي حل مساله است.
انسان حداكثر خواه و يكسو نگر بدون حل بيشمار مسالهاي كه هر لحظه پيش پاي او
قرار ميگيرد، خيال رسيدن به مقصد دارد، و آنهايي كه در برابر هر مساله، تامل و
برنامهريزي ميكنند، درگير خردهكاري ميداند.
نور واقعي يك طيف است از نورها و فركانسهاي
گوناگون كه به نوبت ميآيند، همانگونه كه كارل پوپر منابع شناخت را متعدد مي
دانست كه طيفي از شناخت علمي، تجربه و حتي سنت، و مذهب و عرفان را در بر ميگيرد.
ولي نور براي مطلق گرا يك رنگ است، و منبع شناخت، تك.
انسان حداكثرخواه، دچار مشكلي است كه فرويد آن را wishful thinking مينامد: يك چيز را ميخواهد
و تمام دادههايي كه خلاف آن باشد را ناديده ميگيرد.
|
مقاله ي مدرنيته ي سنجش گر و عدم قطعيت نوشته ي
شيرين دخت دقيقيان
|
تمايل به تربيت يك انسان حداكثر خواه، پرورش افراد زير
شديدترين فشارهاي رواني در دوران مدرسه و علي الخصوص سال آخر، بيش از همه نشان از
اين دارد كه جامعه چرخه ي نامطلوبي كه در آن گرفتار است را مدام دارد باز توليد ميكند.
و افراد اين جامعه خرد
داوري كننده (سنجش گر) خود را به كنار نهادهاند.
نامه ي شماره ي 23
كفريام. رواني شدم ديگه ... به اشارهاي اعصابم به هم
ميريزه ... دلم ميخواست هيچ كس دور و برم نباشه ...حوصلهي هيچ كس رو ندارم. جدي
ميگم. حوصلهي هيچ كس .
ميدونين جريان چيه .
من دلم شديدا استخر ميخواد ... تا لان يعني تا امروز من
هي ميخواستم برم استخر هي نميشه ... احساس ميكنم تنها جايي كه ذهنم رو آروم
ميكنه استخره ِ . حالا شايد تا آخر هفته جور بشه برم. به جاش سه چهار بار مراقبه
كردم .
گوشيم رو خاموش كردم ... دلم نميخواد هي بيام نگاه كنم ببينم
كي اس ام اس داده كي زنگ زده .
يه مشكلي كه تو دوره امتحان ها داشتم تشريحي نوشتن بود.
فقط من اين مشكل رو نداشتم . همهي بچههايي كه ميشناسم همين مشكل رو دارن. حالا
يكي كم يكي زياد ... من دين و زندگي رو خوب خونده بودم ... دو بار كتاب رو خونده
بودم ... اما يك سوال رو غلط نوشتم . امتحان ادبيات رو خوب دادم ...
يكي از چيزايي
كه چند روز پيش بهش رسيدم مي دونين چي بود ؟ اينكه خيلي كاركردن تو كتابخونه رو
دوست دارم نه بخشيد كتابفروشي رو ! نه هر كتاب فروشيها! مثلا اين خانهي كتاب يا
نداي سبز كتاب. جاهاي اون شكلي. كه فضاي شيك و آروم دارن. يه محيط نرم و لطيف. اون
روز بعد از آزمون رفتم توي كتابفروشي ... تو مسير بود ...
دلم ميخواست همهي كتابها رو نگاه كنم ... يه دختر خانم
اونجا بود كه فروشنده بود به نظرم ... من از اينكه موقع خريد يكي بروبر وايسه من
رو نگاه كنه خوشم نمياد ...يك كتاب خريدم ... دلم ميخواد يه همچين جايي كا ركنم
... هم روابط عمومي آدم بالا ميره هم كتاب مي خونه ...
امروز آزمون دادم. ميانگين اختصاصي هام 30 بود. عمومي ها هم 60 .
به نظرم باتوجه به اينكه پارسال 95 درصد شركت كنندگان در
كنكور درصد رياضي و فيزيك شون زير 20 درصد بوده درصدهاي من بد نيست. خوب هم هست.
احساس مي كنم بعضي از مبحث ها رو فراموش كردم .
راستي امروز برنج پختم. قيافش كه خوب شده بود. اما مامانم
گفت زياد شستي نمكش رفته ... خوب شده بود ... فقط نمك كم داشت .
مي خوام تو تابستون كلي آشپزي كنم ...
هر دو روز يك بار هم يك رمان مي خوام تمام كنم .
امروز كارنامه گرفتم . معدلم شد 16 و خرده اي ... من در
اين شرايط با بچه ام طور ديگه اي رفتار مي كنم !!!
فعلا
نامه ي شماره ي 24
با خودم كه رو در بايستي ندارم ... فكرم خيلي مشغول شده.
هي به خودم ميگم : ديوونه ... تمركز كن رو الانت. حالا بعد از كنكور مي شيني فكر
ميكني چه كار كني.
اما تاثير آنچناني نداره. مراقبه كردم.
اميدوارم فكرا
دست از سرم بردارن.اميدوارم.
دارم همه ي فكرهايي كه به سرم مياد رو مي نويسم .
ديشب خانوادگي رفتيم بيرون . يه رستوران كه موسيقي زنده
داشت . كلي دست زديم و شاد بوديم.
جدول ارزشيابي عملكرد گلچهره در پايان دوره
اهداف
|
ارزشيابي در
ابتداي دوره
|
ارزشيابي در
پايان دورهي تابستان
|
نمره در انتهاي دروه
|
|
افزايش سرعت مطالعه
برمبناي
كتاب شاگرد كشي
|
ديد زدن
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
عبارت خواني
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
ريتمِ خواندن
|
ضعيف
|
متوسط
|
متوسط
|
|
سازمان دهي مطالب
|
ضعيف
|
ضعيف
|
متوسط
|
|
يادداشت برداري
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
سرعت مطالعه
برحسب
تعداد كلمه دردقيقه
|
||||
يادگيري
محاسبات عددي
|
توان
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
راديكال
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
اتحاد
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
تجزيه
|
ضعيف
|
متوسط
|
متوسط
|
|
درك
كلي رياضي
|
خيلي ضعيف
|
ضعيف
|
متوسط
|
|
فرمول نويسي در شيمي
|
خيلي ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
تسلط بر جدول تناوبي
|
خيلي ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
توان اجراي برنامه مطالعاتي
|
متوسط
|
خوب
|
عالي
|
|
مهارتِ بيان احساسات
|
شفاهي
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
نوشتاري
|
............
|
ضعيف
|
خوب
|
|
مراقبه
|
..........
|
يك بار
در دو هفته
|
سه
بار
در
هفته
|
|
توانايي هدف گذاري
|
..........
|
متوسط
|
خوب
|
|
انگيزهي درس خواندن
|
متوسط
|
خوب
|
خوب
|
|
ذهنيت مثبت
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
پايبندي به اجراي برنامه
|
متوسط
|
خوب
|
خيلي خوب
|
|
مسئوليت پذيري
|
خوب
|
خوب
|
خوب
|
|
توانايي تمركز كردن
|
ضعيف
|
متوسط
|
خوب
|
|
ورزش / انجام حركات بدني
|
خيلي ضعيف
|
ضعيف
|
متوسط
|