۱۳۹۴ شهریور ۲۳, دوشنبه

رمان آموزشی گلچهره - بخش اول



سخن سردبیرسایت پیوند سرای نویسندگان و هنرمندان سکولار دموکرات ایران :
"گلچهره"، که نویسنده اش، بابک اسماعیلی، آن را رمان می خواند، کار جدیدی، در زمینۀ داستان نویسیِ امروز فارسی است.
بدون تردید، نویسنده، تحت تأثیر و به تقلید از آثار عبدالرحیم طالبوف، روشنفکر پیش از عصر مشروطیت، اثر خود را نگاشته است. روشنفکری که با نگارش کتاب های روشنگرانه از جمله "مسالک المحسنین" و "کتاب احمد"، بر بسیاری از مشروطه خواهان تأثیر گذاشت.*
بابک اسماعیلی، تحت تأثیر سبک ادبی طالبوف، و با پشتوانۀ سالها تدریس و آشنائی با شرایط بحرانی ایران، اثری می آفریند که با عناصر مختلف ذهنی او درآمیخته اند. گلچهرۀ او گرچه وجود واقعی است، اما با شخصیت داستانی، فاصله دارد.
به همین دلیل ادبیاتی که بر اساس زمینه های واقعی در دوران بحران آفریده می شوند، در فرهنگی دیگر و زبانی دیگر، به علت غرابت ذهن و عدم تجربۀ خواننده غیرایرانی، ممکن است اثری سوررئال یا رئالیسم جادوئی بنظر آیند.

بطور مثال، اگر"گلچهره" به زبان انگلیسی ترجمه شود و شاگرد مدرسه ای در آمریکا آن را بخواند، با جوانی آشنا می شود همانند خودش. اما در متن داستان، همان شاگرد، روزی در بازگشت به خانه، با ترس و هراس، پلیس امنیتی را می بیند که وحشیانه به خانۀ شان حمله برده تا "بشقاب ماهواره ای" را از روی پشت بام بکَندَ و با خود ببرد. آیا این صحنۀ واقعی، باور کردنی است؟

در "گلچهره"، بابک اسماعیلی کوشیده است در نقش معلم، ضمن آموزش درس های مختلف، که همگی دقیق و صحیح و برابر با تدریس های عمومی هستند، با شاگرد خود گفتگو کند و در این راه ضمن آموزش، اثر هنری خلق نماید. 

این که اسماعیلی تا چه حد در این کوشش، موفق شده است، قضاوتش با کسانی است که تمام رمان را بخوانند.
او خود در بارۀ این اثر می نویسد:

"اين رمان آموزشي همزمان با نوشته شدن، به صورت آنلاين در اينترنت منتشرشد. يك سال بعد، مجدد ویرایش شد و نام "گلچهره" را به خود گرفت . 
متن منتشر شده در اينترنت  سي و سه فصل دارد. متن كامل اين رمان كه بيش از سيصد و پنجاه صفحه است امكان چاپ و نشر كاغذي در ايران فعلي را ندارد."

روی لینک آبی رنگ کلیک کنید: پیوند سرا


بخش اول
يك دانش آموز متوسط 


چند روز قبل پيامي دريافت كردم از تهيه كننده‌ي يك برنامه‌ي راديويي در راديو جوان اصفهان. آقاي تهيه كننده بعد از خواندن كتاب راز انتخاب تمايل پيدا كرده بود در يك برنامه‌ي راديويي در مورد انتخاب رشته با من گفتگويي داشته باشد.
متن گفتگو را تنظيم كردم و برايش ايميل زدم. برنامه راديويي يك روز بعد ساعت 5 عصر روز 11 تير ماه روي آنتن رفت و در خلال آن گفتگوي من و مجري برنامه هم صورت گرفت.

-         سلام آقاي اسماعيلي، ممنون كه امروز وقتتون رو  در اختيار ما گذاشتيد.
-        من خدمت شما و شنوندگان محترم راديو جوان شهر اصفهان درود مي‌فرستم. سه سالي هست كه نتوانستم به اصفهان سفر كنم. مدتهاست هوس كردم كه يك شب كنار زاينده رود اتراق كنم يا چند ساعتي رو در باغ پرندگان سركنم. اگه اشكالي نداره من امروز مي‌خواهم برخي از  سوالات شما رو با جواب هاي بي ربط پاسخ بدهم .
-        نه . چه اشكالي داره ؟
-        در يك مسابقه‌ي بيست سوالي، يكي از شركت كننده‌ها جواب سوال رو از قبل مي‌دونسته اما براي اينكه لو نره، وقتي مجري برنامه  ازش مي‌خواد با حدس زدن كلمه‌ي مورد نظر رو پيدا كنه مي‌گه :
-        يك كوئيته ؟
مجري مي گه
-        نه .
بعد مي‌گه :
-        دو كوئيته ؟
باز مجري مي‌گه :
-        نه .
بعد مي‌گه 3 كوئيته ؟
مجري مي‌گه
-        نه .
همين طوره ادامه مي‌ده تا مي‌رسه به بيست.
مي‌گه 20 كوئيته . مجري مي‌گه آفرين و همه براش دست مي زنن.
اگه موافق هستيد وقتي من به بيست رسيدم شما برام دست بزنيد .
-        باشه حتما . 
-        دو سال قبل يك دختر ايراني كه به همراه والدينش ساكن انگليس بود براي من ايميل زده بود و نوشته بود كه آقاي اسماعيلي  من نميدونم چه رشته اي رو بايد در دانشگاه بخونم . لطفا من رو راهنمايي كنيد.
-        يعني شما از انگليس هم شاگرد داريد ؟
-        نه من از انگلستان شاگرد ندارم. مي‌خواهم توجه رو به اين نكته جلب كنم كه يك دانش آموز ايراني كه در مدارس پارسي زبان در جاهاي ديگه‌ي دنيا درس مي‌خواند  هم در مورد انتخاب رشته سوالاتي دارد. و جواب چنين سوالي مثل همان 20 كوئيت از قبل مشخصه .
-        يعني هر دانش آموزي از شما بپرسد كه چه رشته‌اي در دانشگاه بخواند شما مي‌توانيد به او بگويد ؟
-        من مي‌توانم به اين دانش‌آموز خوب بگويم كه چه كارهايي را لازم است انجام بدهد تا در يك بازه‌ي زماني، بتواند تشخيص بدهد كه چه رشته‌اي متناسب با ويژگي‌هاي فردي و خانوادگي اوست.
-        خب دانش آموزاني كه در روزهاي گذشته در آزمون ورود به دانشگاه‌ها شركت كردند تا زمان انتخاب رشته تقريبا يك ماه زمان دارند. شما پيشنهادتون چيه ؟ چه كار كنند در اين يك ماه ؟ در اين يك ماه  وقت به اندازه كافي دارند تا همه‌ي كار‌هايي كه مد نظر شماست را انجام بدهند ؟  تا به قول شما هر كس بتواند تشخيص بدهد چه رشته اي متناسب با ويژگي هاي فردي و خانوادگي اوست ؟
-        البته يك ماه زمان خيلي كمي  است. با اين حال به نظرم بعد از آزمون دانشگاه آزاد، دو سه روز استراحت كنند، اتاق و  كمدشان را مرتب كنند. بعد كتاب كيمياگر نوشته‌ي پائولو كوئيلو را بخوانند.
يكي دو روز  بعد از اتمام كتاب كيمياگر ، فصل اول و سوم كتاب راز انتخاب را بخوانند.
اهدافي كه براي زندگي خودشان در نظر دارند را طبق آنچه در كتاب راز انتخاب شرح دادم بنويسند.
-        و كتاب "راز انتخاب" را مي توانند از اينترنت دانلود كنند ؟ درسته ؟
-        بله. من دو سال بعد از انتشار چاپ اول تصميم گرفتم به جاي تجديد چاپ كتاب به صورت كاغذي اين كتاب را در اينترنت منتشر كنم تا براي همه در دسترس باشد. كافيست در سايت گوگل تايپ كنيم  " كتاب راز انتخاب " .
بعد لازم است در مورد رشته‌هاي دانشگاهي اطلاعاتي بدست آورد. مهمترين اطلاعاتي كه ما از يك رشته‌‌ي دانشگاهي مي‌خواهيم بازار كار آن رشته نيست. دوباره تكرار مي‌كنم در زمان تصميم‌گيري براي  انتخاب رشته اصلا لازم نيست به " بازار كار"  توجه كرد. موارد ديگري وجود دارد كه اول بهتر است به آنها پرداخت.
-        مثلا چي ؟
-        مثلا بايد بدانيم در هر يك از رشته‌ها در دانشگاه چه درس‌ها و چه كتاب‌هايي را لازم است مطالعه كنيم. يك دانش‌آموز در دبيرستان ممكن است به شيمي علاقه داشته باشد. به همين دليل ممكن است احساس كند به رشته‌ي مهندسي شيمي هم علاقه است. اين فرد كه ممكن است دختر باشد و يا پسر، اگر بعد از بررسي متوجه شود كه در بين واحدهاي دانشگاهي رشته‌ي مهندسي شيمي و گرايش‌هاي آن "شيمي" چنداني وجود ندارد، مي تواند بين علاقه‌مندي‌هاي واقعي و خواسته‌هايي كه بر اساس درك شهودي يعني مبتني بر حواس به انها علاقه مند شده است تعادل برقرار كند.
-        جالبه . در رشته مهندسي شيمي چند كتاب مربوط به شيمي هست ؟
ببينيد من اين مثال را به عنوان نمونه گفتم. در رشته‌هاي علوم انساني كساني كه با رياضيات در دبيرستان ارتباط خوبي برقرار نمي‌كنند در دوران تحصيل در رشته‌ي روان شناسي در دانشگاه و بعد از دانشگاه به مشكلاتي برخورد خواهند كرد.
-        یعنی اگر کسی می خواهد برود رشته ی روانشناسی در دانشگاه تحصیل کند، باید ریاضی بلد باشد؟
-        معناي حرفم اين است كه از اسم و عنوان رشته‌ها نميشود چيزي را فهميد. بايد ديد داخل كتاب هاي هر رشته  چه مطالبي  نوشته شده است.
-        خب از كجا مي‌توانيم بفهميم كه در داخل كتاب هاي دانشگاهي چي نوشته شده ؟
-        اصلا كار سختي نيست .
در ضمن اطلاعات مربوط به محتواي كتاب‌هاي دانشگاهي هم در كتاب‌هاي معرفي رشته‌هاي دانشگاهي وجود دارد و هم درسايت‌هاي اينترنتي  .
براي اين كار من يك پيشنهاد براي خانواده‌ها دارم . در اين يك ماه افراد خانواده هايي كه دانش آموزان شان مي خواهند انتخاب رشته كنند به نظرم يك شبكه اجتماعي درون خودشون درست كنند و در نشست هاي خانوادگي در اين مورد گفتگو كنند. از محتويات كتاب‌هاي دانشگاهي حرف بزنند، از هزينه‌ها و فرصت هاي زندگي دانشجويي، و خلاصه از هر تجربه ديگري كه در خانواده وجود دارد بقيه را هم مطلع كنند. اين كار به نظرم بهتر از غيبت كردن و يا گوش دادن چند باره در يك روز به تلويزيون و راديوست. اينطوري كاركرد يك نهاد مدني در خانواده تجربه ميشود و بعد به ديگران هم سرايت مي كند .
-        من فكر نمي كنم در خانواده به اندازه‌ي كافي تجربه وجود داشته باشد .

-        اين طوري اطلاعاتي كه در خانواده‌ها به صورت پراكنده وجود دارد، در يك جا و در يك ماه متمركز مي شود و به ديگران يعني كوچكترها منتقل مي‌شود. اين‌ها به نظر من مقدمات لازم براي انتخاب رشته است .
رسيديم به 20 كوئيت . 
-        درود برشما. تشكر مي كنم.
*****
من با خانواده‌ي گلچهره تقريبا ده سال قبل آشنا شدم. برادر گلچهره در دومين سالي كه مي‌خواست براي شركت در آزمون ورود به دانشگاه آماده شود از شاگردانم بود. در درس رياضيات توانايي زيادي داشت. هميشه بيشتر و جلوتر از برنامه‌اي كه به او مي‌دادم درس مي‌خواند. او مدتي است كه دوره‌ي فوق ليسانس رشته‌اي كه تحصيل مي‌كرده را به پايان رسانده و در حال تصميم‌گيري براي ورود به دوره دكتراست .
وقتي گلچهره در سال اول دبيرستان مشغول به تحصيل بود چند جلسه‌اي با او مشاوره داشتم. اما شرایطی رخ داد که ناچار شدم فعالیت هایم در آموزش را متوقف کنم. امسال هم البته همان شرايط برقرار است، از سالها قبل حکومت تصمیم گرفته است که افراد مستقلی که طرفدار این نظریه هستند که آموزش مدرسه ای و مذهب باید از هم تفکیک شوند را حذف کند. به همین دلیل فعالیت علنی من در آموزش دیگر امکان پذیر نیست. اما این امکان وجود دارد که جلسات خصوصی برای آن دانش آموزانی که  خانواده های شان را می شناسم برگزار کنم.
براي اينكار هر دو هفته يكبار يك نشست سه  چهار ساعته در منزل آنها كافي است.
با گلچهره تلفني حرف زدم. قرار شده اطلاعات مربوط به كلاس‌ها و قيمت آنها را بگيرد تا بتواند درس‌هايي كه نياز دارد را در يك آموزشگاه ثبت نام كند. مهمترين خواسته‌ي من از او اين بوده كه در آموزشگاه‌ها سوال كند كه كلاس‌هايي كه قرار است تابستان شروع شود كي تمام مي شود .
او سال سوم را در دبيرستاني دولتي درس خوانده و در روزهاي قبل كه كارنامه گرفت به من اس ام اس داد كه معدل كتبي اش شده 16 .
از  معدل می شود  فهميد كه او شاگرد متوسطي است.
در اولين جلسه ی مشاوره‌ام با او به سوال‌هايش جواب دادم.
قرار شد از 20 تير ماه مطالعه جدي را شروع كند. فصل اول كتاب راز انتخاب را از وبلاگ مشاوره دانلود كند و بخواند. گلچهره در رياضيات و فيزيك ضعف دارد. از شيمي هم مي ترسد. مي گويد در دو سال آخر دبيرستان شيمي را خوب نفهميده است. به همين دليل مي‌خواهد در دروس اختصاصي به كلاس‌هاي آموزشي برود. اما دروس عمومي را خودش در خانه بخواند.
من و او كار دشواري پيش رو داريم.

*****
گلچهره تا الان گفته است، مي‌خواهد يك مدرسه‌ي دولتي برود و همه درس‌هاي اختصاصي و همين طور درس عربي را در آموزشگاه نام نويسي كند. در اينصورت كار گلچهره در درازاي سال تحصيلي مي شود اينكه هر روز تا ظهر مدرسه مي‌رود و  عصر‌ها هم بايد برود كلاس آموزشگاه. هر دو هفته يك بار هم جمعه ها بايد آزمون بدهد. يعني در واقع فرصتی براي اينكه در خانه درس بخواند نخواهد داشت و در چنين حالتي تمام وقت او در درازاي هر هفته به نشستن در كلاس‌هاي مدرسه و آموزشگاه خواهد گذشت. اين شيوه از انتخاب يك برنامه‌ي مطالعاتي يك ساله روشي نيست كه در پايان سال تحصيلي و روز برگزاري كنكور پتانسيل‌هاي گلچهره بالفعل شده باشد. ساده‌تر بگويم چنين انتخابي درست نيست. به طور متوسط يك دانش آموز اگر از بهترين كلاس‌هاي آموزشي استفاده كند براي درك و فهم مطالبي كه در كلاس‌ها مطرح مي‌شود لازم است در نشست‌هاي مطالعاتي به حل مساله و مرور مطالب  بپردازد. يك دانش آموزِ در حال تحصيل در سال آخر لازم است  بتواند هر هفته40 ،  50 و در برخي از بازه‌هاي زماني 60 ساعت مطالعه كند. اگر قرار باشد او هر روز وقتش را در كلاس هاي مختلف بگذراند زمان چنداني براي مطالعه در خانه نخواهد داشت.
من اين موضوع را با گلچهره و خانواده‌اش مطرح كرده‌ام. آنها لازم است در روزهاي آينده تصميم بگيرند. 
من معلمان شهري كه گلچهره در آن زندگي مي‌كند را نمي‌شناسم. با برخی دوستانم صحبت كردم و از طريق آنها معلم فيزيكي را پيدا كردم كه روش مناسبي براي آموزش فيزيك دارد. او از جزوه گويي پرهيز مي‌كند و بيشتر با حل مساله آموزش مي‌دهد. معلمي كه جزوه نمي‌گويد و براي ياددهي از روش حل مساله و تست زدن استفاده مي‌كند، يك غنيمت بزرگ در برهوت آموزش ايران است. 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر