۱۳۹۴ شهریور ۲۳, دوشنبه

رمان آموزشی گلچهره - بخش یازدهم




بخش یازدهم
درجه‌ي پيشرفتگي
نویسنده : بابک اسماعیلی


كارنامه‌ي آزمون‌هايي كه گلچهره در تابستان امسال شركت كرده است را بررسي مي‌كنم. در دروس عمومي ثبات و در دروس اختصاصي نوسان زيادي به چشم مي‌خورد. در آخرين كارنامه درصد رياضيات افزايش خوبي داشته اما به همان ميزان درصد زيست شناسي پائين آمده است.
از مقايسه‌ي درصدهاي درس رياضي و زيست شناسي مي‌فهمم كه گلچهره يك دعواي دروني با خودش دارد. براي اينكه نشان دهد كه مي‌تواند، در هفته‌ي گذشته وقت زيادي براي رياضيات صرف كرده است.
به خودش نشان داده است كه مي‌تواند در رياضيات هم درصدهايش را افزايش دهد.
درگيري‌هاي دروني از اين دست معمولا به رشد فرد كمك زيادي مي‌كند.
گلچهره برايم نامه‌اي نوشته و در قسمتي از آن خودش را با برادرش مقايسه كرده است.
هنوز مطمئن نيستم اما حدس مي‌زنم از مقايسه خودش در رياضيات با برادرش احساس حقارت كرده است. داشتن اين احساس تا الان خوب بوده. اينكه او در تقلاي اين است كه هر طور شده ناتواني‌اش را در رياضيات به توانايي تبديل كند، ارزشمند است.
همين كه رضايت نداده به آنچه كه هست يعني مي‌توانيم اميدوار باشيم.
اما من بايد او را مجاب كنم كه دليلي ندارد كه او شبيه برادرش باشد. به دلايلي ترجيح مي دهم در اين رابطه امروز با او حرفي نزنم .
گزارشي از عملكرد گلچهره را به او مي‌دهم و از او مي خواهم الان صرفا جدول نمراتي كه به او  داده‌ام را نگاه كند و متن آنچه نوشته ام را در فرصتي ديگر بخواند.
موضوع ديگري كه لازم است در مورد آن با گلچهره گفتگو كنم اينست كه من او را يك فرد بالغ مي دانم و توقع من هم از او اينست كه او هم خودش را يك فرد بالغ بداند. اما باز به دلايلي ترجيح مي‌دهم در اين مورد هم امروز حرف نزنم.
يك مشاوره‌ي تحصيلي موثر مشاوره اي ايست كه من در تعامل با يك انسان بالغ باشم .
رابطه بالغ بالغ در آموزش دبيرستاني موثرترين رابطه است. اگر دانش‌آموزي احساس كند كه با او رابطه بالغ كودك برقرار شده است تحمل نمي‌كند. چه اين رابطه را پدرو مادرش با او برقرار كرده باشد چه اين رابطه را مسئول پيگيري هاي يك آموزشگاه .
اين مورد در بزرگسالان هم واكنش مشابهي توليد مي‌كند. بزرگسالاني كه متوجه مي‌شوند دولت به آنها دروغ گفته است، از اينكه احمق فرض شده‌اند عصباني مي‌شوند. افراد وقتي از رفتار كسي كه توان زيادتري نسبت به خودشان دارد عصباني مي‌شوند در بسياري از مواقع راحت‌ترين واكنش را انتخاب مي‌كنند : لج بازي .
شوربختانه لج بازي كردن براي هر دو طرف خسارت ايجاد مي‌كند. در اين موارد گفتگو ، فرهنگ‌سازي ، تعيين اهداف كوتاه مدت و بلند مدت ، اقرار به اشتباه ، سعي در راست‌گويي به جاي مقابله به مثل از طريق دروغ گويي، در بازه‌هاي زماني ميان مدت موثرتر از لج بازي است. لج بازي خصومت توليد مي‌كند و خصومت‌ها به فجايع انساني منتهي مي‌شود.
عذر خواهي از اشتباهات در گذشته و سعي در درست كردن انحرافات خود و نه ديگران مي‌تواند گام بلندي براي اعتماد سازي تعبير شود.


توخود را چوكودك ادب‌كن‌به چوب
وجود تو شهري است پر نيك و بد

به گرز گران مغز مردم  مكوب
تو سلطان و دستورِ دانا  خرد
بوستان سعدي/ باب هفتم / در عالم تربيت



من و گلچهره با هم برنامه دو هفته بعد را تنظيم مي‌كنيم. يك ساعت و نيم مي‌گذرد تا برنامه نوشته شود و دست آخر هر روز 9 ساعت مطاعاتي در نظر می گیریم برای مطالعه.  برنامه‌ي اين هفته را مبتني بر دروس اختصاصي تنظيم كرده‌ايم. مي‌دانم در نتيجه‌ي آزمون تفاوت چنداني ايجاد نمي شود چرا كه در آزمون‌هاي دوره معمولا افزايش درصد در دروس به ندرت مشاهده مي‌شود. اما مطمئن هستم اين دو هفته سكوي پرشي در آستانه‌ي مهر ماه است.
يك جمع بندي اساسي در دروس اختصاصي قرار است صورت بگيرد و در اصل دروس پايه (یعنی سه سال دبیرستان) به طور كامل مرور مي شود.

چاره اي نداريم كه مرور مباحث حركت شناسي و ديناميك سال دوم را به مهرماه و در ضمن كلاس هاي مدرسه موكول كنيم. مباحثي مثل گازها و ويژگي هاي ماده را هم در آبان ماه مرور خواهيم كرد.
در دروس عمومي قرار مي‌گذاريم كه گلچهره صرفا سوالات آزمون هاي قبل را مرور كند.
آزمون بعد كه دو هفته براي مطالعه آن فرصت وجود دارد يك آزمون دوره است و همه مباحثي كه در آزمون هاي قبل از آنها سوال طرح شده در  برنامه‌ي مطالعاتی اين آزمون نیز قرار دارد.
گلچهره در مورد يكي از دانش آموزان سال قبل من  سوال مي پرسد.
مي‌گويم شبانه مهندسي منابع طبيعي قبول شده است اما نمي خواهد در دانشگاه ثبت نام كند. مي‌خواهد يك سال ديگر بخواند تا به رويايش يعني دندان پزشكي برسد.
گلچهره مي‌پرسد براي رشته منابع طبيعي هم كار هست؟ مي‌گويم براي هر رشته اي كار هست. مي‌گويد كسيكه منابع طبيعي خوانده چه كاره مي شود؟ مي‌گويم چند نفر از دوستان من كه منابع طبيعي يا محيط زيست خوانده بودند ، الان شركت اكوتور (تور طبيعت گردي) دارند و گروهي ديگر از آنها در پروژه محافظت از يوز پلنگ ايراني با يونسكو همكاري مي‌كنند. برخي از آنها هم با نشنال جغرافي روي پروژه‌هاي مشترك كار مي‌كنند.
گلچهره در مورد يكي ديگر از دانش آموزان سال قبل مي پرسد.
مي‌گويم حسابداري قبول شد. مي گويد براي فارغ التحصيلان رشته حسابداري كار زياده؟ مي‌گويم كار براي حسابدارها زياد است و تعداد فارغ التحصيل هم در اين رشته كم نيست. حسابداري رشته ايست كه در اروپا و آمريكا بعد از مديريت، درآمد زيادي دارد.
مي‌گويم در خارج از ايران و در دنياي مدرن عموما شركت‌ها و موسسات برمبناي اتاق مالي و حسابداري خود مديريت مي‌شوند و مديران بدون مشورت با حسابداران شركت خود هيچ اقدامي نمي‌كنند.
گلچهره مي‌گويد در ايران چطور ؟

مي‌گويم سالها قبل مديران يك موسسه انتشاراتي كه آخرين سال حيات اش را مي‌گذراند، بيش از ششصد ميليون تومان بدهي بانكي داشت و مديران آن ديگر نمي توانستند كنترلي روي آن داشته باشند، و اعضاي هيت مديره يكي يكي موسسه را ترك كرده بودند، از من خواستند تدبيري براي بيرون رفتن از بحران ارائه كنم. من هفته‌اي يك روز به موسسه‌ي مذكور مي‌رفتم و مشاهده‌گري مي‌كردم كه اوضاع از چه قرار است.
در يكي از مشاهداتم متوجه شدم بعد از مدتها مديرعامل قانع شده بوده كه بدون مشورت با مديرمالي تصميم نگيرد. مدير مالي مردي با قد و هيكلي  متوسط با نوار باريكي از موهاي جو گندمي دور سرش، فرد بسيار محترمي به نظر مي رسيد و هر هفته با مدير عامل جلسه داشت.

آن روزها كتاب آمار و مدل سازي را براي اولين بار سازمان سنجش به عنوان منبع آزمون سراسري جزو  منابع آزمون معرفي كرده بود با بررسي‌هايي كه من انجام دادم متوجه شدم در کشور تنها دو ناشر کتابی در این زمینه منتشر کرده اند. نزديك به يك ميليون نفر از داوطلبان شركت در آزمون سراسري لازم بود از آن پس كتاب تستي (آموزشي) آمار و مدل سازي را هم خريداري و مطالعه كنند.

اگر بقيه‌ي ناشران به موقع اين كتاب را منتشر مي‌كردند باز تقاضا ده برابر عرضه بود. ( ناشران معمولا از هر كتاب 2000 تا 3000 جلد منتشر مي كنند . فقط دو ناشر وجود داشتند كه تيراژ هر يك از كتاب هايشان 30 تا 50 هزار جلد بود. در اين حالت اگر ده ناشر ديگر هم كتاب مورد نظر را منتشر مي‌كردند بين 20 هزار تا 30 هزار جلد كتاب ديگر وارد بازار كتاب مي‌شد و دراين حالت جمع كتاب هاي موجود در بازار به صد هزار جلد مي‌رسيد و تعداد دانش آموزان همچنان 10 برابر بيشتر بود.

در بسياري از مواقع انتشار به موقع يك كتاب مي تواند يك ناشر را از ورشكستگي نجات دهد. عموم ناشراني كه در بازار كتاب فعاليت مي كنند موفقيت خود را مديون يك يا دو كتابشان هستند. ) در چنين شرايطي من از مدير عامل خواستم كه دستور تجديد چاپ كتاب آمار و مدل سازي را به واحد چاپ بدهد. مدير عامل موسسه از من خواست ابتدا جلسه‌اي بگذاريم و موضوع را با مدير مالي مطرح كنيم.
... مدير مالي در انتهاي استدلالي كه كرد گفت :
-        انجام چنين كاري به صرفه نيست!
و بعد اضافه كرد :
-       من مشاور ده‌ها شركت بزرگ و كوچك هستم. باور كنيد اين كار به صرفه نيست !!
و كمي بعد گفت :
شما به جاي كار فرهنگي بهتراست پولهايتان را در صنعت سرمايه گذاري كنيد. من شركت‌هايي را مي‌شناسم كه اگر شما سرمايه تان را در اختيار آنها قرار دهيد سودي كه كسب مي‌كنيد خيلي بيشتر از اين كارهايي است كه الان انجام مي هيد.

من و مدير عامل موسسه مي‌دانستيم كه آقاي مدير مالي مشاوره‌ي غلط مي‌دهد. يا در خوشبينانه ترين حالت مشاوره‌اي در جهت منافع خودش و نه منافع موسسه. در عين حال هر دو تصميم گرفتيم به قانوني كه وضع شده احترام بگذاريم و بدون موافقت مدير مالي تصميمي نگيريم. آن روزها من اعتقاد داشتم كه قانون را بايد رعايت كرد.
(الان اما معتقدم قانوني كه بد نوشته شده ياناقص نوشته شده را بهتر است در سطل زباله بياندازيم و قانوني ديگر بنويسم ).
 مدتي بعد يكي دو ناشري كه كتاب آمار و مدل سازي منتشر كردند آن سال و سال بعد سود كلاني بردند. و ما از بابت مشاوره مدير مالي ضرر هنگفتي در زماني كه مي‌توانستيم از بحران مالي خارج شويم كرديم !! از آن به بعد من شرايطي ايجاد كردم كه مدير مالي در زمان تصميماتي از اين دست عنصر بي‌اثري باشد و تصميم گرفتم از آن پس هر وقت خواستم مدير مالي استخدام كنم مطمئن شوم كه او تجربياتي شايسته در حد عنوانش و مرتبط با فعاليت هاي فرهنگي داشته باشد.  
نخواهي كه ضايع شود روزگار                          به ناكار ديده مفرماي كار


  
مردكي را چشم درد خواست
پيش بيطار رفت كه دوا كن
بيطار از آنچه در چشم چارپاي مي‌كند در ديده او كشيد و كورشد
حكومت به داور بردند
گفت براو هيچ تاوان نيست اگر اين خر نبودي پيش بيطار نرفتي
مقصود از اين سخن آنست تا بداني
 كه هر آنكه ناآزموده را كاربزرگ فرمايد با آنكه ندامت برد
به نزديكِ خردمندان بِه خفتِ راي منسوب گردد

گلستان سعدي / باب هفتم / در تاثير تربيت


ندهد هوشمند روشن راي
بورياباف اگرچه بافنده است
به فرومايه كارهاي خطير
نبرندش به كارگاه حرير
گلستان سعدي / باب هفتم / در تاثير تربيت




گلچهره مي‌گويد در زمان مطالعه‌ي مباحث زيست گياهي مشكل دارم. مي‌گويد خوب ياد نمي‌گيرم. مي‌گويم لازم است با توجه به كتاب درسي رونويسي و خلاصه نويسي كني. مي‌گويم متن را به اجزاي تشكيل دهنده اش (جمله ها ) تجزيه كن.
مثال مي زنم :

سرخس ها ، بازدانگان و نهان دانگان جزء گياهان آوندي هستند.
خزه گيان آوند ندارند.و جزء گياهان بدون آوند هستند.
خزه گيان فاقد ريشه ، ساقه ، برگ ،و بافت هاي آوندي هستند .
خزه گيان بيشتر در محل هاي مرطوب زندگي مي كنند .
گياهان بدون آوند كوچك هستند و پيكر ساده اي دارند .
گياهان بدون آوند مواد غذايي و آب را از راه انتشار و اسمز از سلولي به سلول ديگر منتقل مي كنند.


مي گويم با انجام اين كار فهم مطلب و درك كليت آن از طريق تمركز روي جزئيات متن صورت مي گيرد.
بعد لازم است دسته بندي هايي انجام داد ، به عنوان مثال :








بخش‌هاي مختلف
گروه‌هاي گياهان
خزه ها
بدون بافت-  فاقد آوند 
سرخس ها
داراي بافت داراي آوند
بازدانگان
داراي‌آوند و دانه ، فاقد مادگي بسته 
نهان دانگان
داراي‌آوندودانه، داراي‌مادگي بسته 

گامت ماده

تخمزا


تخمزا


تخمزا

تخمزا

گامت نر
آنتروزوئيد
(دو تاژكي)
آنتروزوئيد
(داراي تاژك متعدد)
آنتروزوئيد
(بدون تاژك )
آنتروزوئيد
(بدون تاژك )


محصول  لقاح
سلول تخم ( 2n)
يا زيگوت
سلول تخم ( 2n)
يا زيگوت
سلول تخم ( 2n)
يا زيگوت
تخم اصلي يا تخم ديپلوئيد
تخم‌ضميمه يا تخم تريپلوئيد

مادر هاگ  (سلول 2n  كه با ميوز خود هاگ ها را پديد      مي آورد)


...........


...............


.....................


......................


 يادداشت برداري‌هايي از اين دست را لازم است در محل مناسبي نگه داري كند تا دوباره بتواند به آنها مراجعه كند.
از گلچهره مي‌خواهم جدول بالا را بعد از اتمام مطالعات و يادداشت‌برداري‌هايش تكميل كند.

گلچهره مي‌گويد مثلثات را چطور بخوانم؟ مي‌گويد وقتي تست‌هاي مثلثات را در كتاب ديدم احساس كردم نمي‌توانم حلشان كنم.
مي‌گويم سوالات مثلثات در ده سال اخير در كنكور درجه دشواري كمتري به نسبت سوالاتي كه معمولا در كتاب‌هاي تست چيده شده است دارد. مي‌گويم ممكن است اين هفته مبحث لگاريتم را مرور كني و روي تست هاي آن تسلط پيدا كني اما در مورد مثلثات مرور هاي متوالي زيادي در هفته هاي بعد لازم است .
مي گويم يادگيري مثلثات دشوار نيست. لازم است روشي كه در يادگيري مي‌خواهيم طي كنيم روش مفيدي باشد.
مي‌گويم ابتدا لازم است بدانيم دايره مثلثاتي چيست.
بعد لازم است بتوانيم روي دايره مثلثاتي مقادير نسبت‌هاي مثلثاتي يك زاويه فرضي را رسم كنيم.
بعد از آن اگر قضيه فيثاغورث را كه در دوره راهنمايي آموختيم به ياد داشته باشيم مي توانيم اصلي ترين رابطه‌ي مثلثاتي را به دست آوريم .
يادگيري مثلثات وقتي دچار اشكال مي شود كه ما يادگيري را از فرمول ها شروع مي كنيم .
روش مطالعه‌ي هر مبحث از رياضيات با هم فرق دارد. براي يادگيري لگاريتم با يادگيري فرمول ها مي توانيم مساله ها را حل كنيم اما در مثلثات قبل از پرداختن به فرمول ها لازم است متن كتاب درسي را بخوانيم. دايره‌ي مثلثاتي را رسم كنيم و خط به خط كتاب درسي را با دايره‌ي مثلثاتي مطابقت دهيم.

مي گويم بعد ، اصلي ترين رابطه مثلثاتي را لازم است ياد بگيريم .
        





مي گويم با يادگرفتن اين فرمول ها و فهم دايره مثلثاني و تعريف هاي نسبت هاي مثلثاتي حل سوالات نياز به كمي خلاقيت و حوصله دارد.



مي گويم مثبت فكر كن .
اما مي‌دانم در شرايطي نيست كه بتواند ذهنش را كنترل كند.
در آخر مي‌گويم به زودي مدرسه ها شروع مي شود و لازم است او به موضوعاتي كه مي‌گويم توجه كند.
دبيران در همان اولين جلسه سال تحصيلي به هر كلاس برچسب مي‌زنند. اگر در جلسه‌ي اول كلاس، جَوِ كلاس جدي نباشد تا پايان سال آن كلاس جدي گرفته نخواهد شد.
از او مي‌خواهم كه در كلاس در زمان تدريس دبير ذهن متمركزي داشته باشد تا يادگيري اش سركلاس صورت گيرد. مي‌گويم اگر جزوه بنويسي و بگويي بعدا مي‌روم در خانه پاكنويس مي‌كنم و ياد مي‌گيرم يعني فاتحه امسال را خوانده‌اي.
مي‌گويم اگر موضوعي را سركلاس متوجه نشوي فرصتي براي فهميدن آن در خانه پيدا نمي‌كني.
مي‌گويد واقعا وقتي بروم مدرسه چطوري روزي 8 9 ساعت درس بخوانم؟
-        خودت خوب مي‌داني كه وقت كمي داريم. به همين دليل يادگيري  بايد در سر كلاس اتفاق بيافتد.
مي‌گويم هميشه ما وقتي سركلاس هستيم، برايمان سوالاتي پيش مي‌آيد، خيلي وقت‌ها سوال را نمي‌پرسيم. دستمان را نمي‌توانيم بالا بياوريم. مي ترسيم كه نكند ما را مسخره كنند.
گلچهره سر تكان مي‌دهد.
مي‌گويم امسال بر اين ترس غلبه كن. نگذار سوالي برايت بماند. مطمئن باش سوالي كه تو مي‌پرسي سوال بقيه هم هست و آنها هم جرات پرسيدن ندارند.
مي‌گويم لازم است براي هر درس يك دفتر جداگانه داشته باشي. نوشتن جزوات يا يادداشت‌برداري‌ها در دفتر سررسيد در اواسط سال تحصيلي ما را دچار مشكل مي كند.
سال آخر لازم است منظم‌ترين سال تحصيلي‌مان باشد.
( البته منظورم اين نيست كه در زنگ هاي تفريح نبايد از ديوار مدرسه بالا رفت ).
در زماني كه دبيري در حال درس دادن است سكوت علمي كار لازمي است. در ساير اوقات در مدرسه اصولا سكوت كردن هيچ لزومي ندارد و كارهايي از قبيل پاشيدن گرد گچ روي لباس ديگران  ، كنده كاري روي ميز و نيمكت ، انداختن ردِّ كتاني روي سقف، فرياد زدن و جيغ كشيدن در حيات مدرسه  و كارهايي مشابه معمولا منجر به تثبيت دانسته ها مي شود  !

به گلچهره مي‌گويم همانقدر كه دانش آموزان يك كلاس لازم است در زمان يادگيري تمركز داشته باشند دبير هم لازم است در حين تدريس تمركز داشته باشد . دبيران براي افزايش تمركز لازم دارند دانش آموزان كلاسشان قبل از ورود آنها در كلاس حاضر باشند.كتاب و دفتر هايشان روي ميز باشد و مداد يا خودكار هم دم دست گذاشته باشند .
دبيري كه وارد كلاس مي شود و با صحنه كول پشتي‌هاي رها شده روي ميزها يا زير صندلي‌ها مواجه مي‌شود، يك ربع بايد صبر كند تا شاگردان قلم و دفتر را از كوله هايشان بيرون بياورند، دست آخر با شاگرداني مواجه ميشود كه كوله پشتي و كاپشن را روي زانوانشان نگه داشته‌اند و مي‌خواهند از گفته‌ها يادداشت‌برداري انجام دهند، براي انسجام ذهني خود و شاگردانش در كلاس انرژي زيادي مصرف مي كند ( هدر مي دهد ).
در فلسفه هاي امروز فيلسوفان معاصر مي‌گويند درجه‌ي پيشرفتگي پيروان است كه نوع حكومت و رهبري را تعيين مي‌كند. من معتقدم كه اين نظريه در كلاس درس هم جاري و ساري است. درجه‌ي پيشرفتگي شاگردان روش تدريس دبير را تعيين مي‌كند.







نامه ي شماره دو

فكركنم 31 ا‌ُمه . صبح مامانم گفت 31 ا‌ُمه . الان حسش رو ندارم برم تقويم رو نگاه كنم !
ديروز و امروز كتابخونه بودم. البته كمتر. اوضاع خوبه. سر ژنتيك و گياه شناسي كمي گير دارم كه اميدوارم برطرف شه. گير‌ رياضي و شيمي هم سر جاي خودشه. كه البته نسبت به اول تابستان خيلي بهتر شدم انصافا .
من قبول مي‌شم ؟ اگه بتونم يه رشته‌ي خوب تو يه دانشگاه خوب قبول شم خيلي عالي ميشه . واسه من دنيا به آخر نمي‌رسه اگه دارو سازي قبول نشم .
من از اونايي نيستم كه اگه قبول نشم ديگه واسه سال بعد تلاش نكنم. بهتون گفتم قبول نشم مي‌خونم واسه سال بعد. اما از يه چيز مي‌ترسم. اگه بيفته واسه سال بعد وسط‌هاش سست بشم و اراده‌ام ضعيف شه. نمي‌دونم. بي خيال بهش فكر نمي‌كنم. من ...
ساعت فرامرزپيدا شد . تجربه ي تلخي بود . اميدوارم بتونم حواسم رو جمع كنم .
سرم درد ميكنه .
من اون كاري كه گفتين رو انجام ندادما . هيچ بهونه اي ندارم واسه انجام ندانش . تنبلي، فراموشي. ايناست علتش .
دارم فكر مي‌كنم من هفته‌ي ديگه برنامه‌ام رو چه طوري اجرا كنم. مي‌ميرم خب. صبح تا ساعت يك مدرسه، ناهار و اينا خودش كمِ كم يك ساعت وقت مي‌گيره. تا ساعت 12 شب به زور ، طوري كه من وسطاش نيم دقيقهM  استراحت نكنم ، ميشه 10 ساعت . تازه برنامه بيشتر از ده ساعته . نمي خوااام L
هي روزگار
شب به خير.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر