۱۳۹۴ شهریور ۲۳, دوشنبه

رمان آموزشی گلچهره - بخش نهم




سرعت مطالعه
قسمت نهم
نویسنده : بابک اسماعیلی

نهمين جلسه‌ي مشاوره من و گلچهره برگزار شد.

يك روز بعد از برگزاري سومين آزمون، سايت موسسه‌اي كه گلچهره در آزمون‌هاي آن شركت مي‌كند، كارنامه‌هاي دانش‌آموزان را ارائه نكرده است. بدون بررسي كارنامه نمي‌توانم برنامه هفته‌هاي بعد را تنظيم كنم. اينترنتِ پرسرعتِ رايانه‌ي شخصي گلچهره هم قطع  شده است.
در اواسط دهه‌ي هفتاد، هنوز در ايران سيستم هاي تصحيح پاسخ برگ اختراع نشده بود ! سه چهار موسسه‌اي كه آزمون برگزار مي‌كردند، معمولا كارنامه‌ي دانش آموزان را چند روز بعد از آزمون و يا حتي چند هفته  بعد از آزمون ارائه مي‌كردند.
تيمي از افراد، بعد از برگزاري آزمون آماده بودند تا پاسخ برگ‌هاي دانش آموزان را به طور دستي تصحيح كنند. در موسسه اي كه من مدير اجرايي آن بودم، دهها نفر بعد از آزمون، كليدهاي آزمون را در دست داشتند و هر كدام ساعت‌ها، برگ برگِ پاسخ برگ‌ها را تصحيح مي‌كردند.
تعداد درست و غلط‌ها به صورت دستي وارد رايانه مي‌شد و كارنامه‌ها پس از اتمامِ وارد كردن اطلاعاتِ مربوط به آخرين پاسخ برگ، صادر مي‌گرديد.
بعد از ارائه‌ي كارنامه‌ به دانش‌آموزان، معمولا سيل اعتراضات شروع مي‌شد و پسرها در حالي كه  فرياد مي‌كشيدند و دخترها در حالي كه اشك مي‌ريختند، در حالي كه كارنامه در دست داشتند مي‌گفتند :
 " درصدهاي من اشتباهه ". J
قبل از این که استفاده ازاسکنر در ايران شایع شود، براي اينكه بتوانيم كارنامه‌هاي دانش آموزانمان را بعد از كلاس‌هاي رفع اشكالِ آزمون، در روزهاي جمعه _ يعني همان روز برگزاري آزمون _ به شاگردان ارائه كنيم، در سه دقيقه بعد از اتمام زمان آزمون، مراقبان پاسخ برگ‌ها را به مخزن _ جاي نگهداري سوالات در روز برگزاري آزمون در محل برگزاري آزمون  _ تحويل مي‌دادند.
يكي از ماهرترين راننده‌هاي شهر را دراختيار گرفته بوديم تا او پاسخ برگ‌ها را از اوين (دانشگاه شهيد بهشتي ) به محل تصحيح ( نقطه اي در مركز تهران ) برساند. راننده مسافت اوين تا خيابان تخت طاووس (مطهري) را در شش تا هفت دقيقه طي مي‌كرد. تا حتي ثانيه‌ها هم از دست نرود. وقتي راننده از ماشين پياده مي شد تا پاسخ برگ‌ها را به مدير تيم تصحيح كننده بدهد، از لاستيك‌هاي ماشين اش دود بلند مي شد.
خوشبختانه بالاخره اسكنرهاي مناسب براي اسكنِ پاسخ برگ در ايران هم ساخته شد و عمليات صدور كارنامه در موسسات گوناگون،  ديگر از شكل حماسه يا تراژدي و كمدي خارج شد و به يك كار عادي بدل گشت .
بعد از ساخت اسكنرها مشكل ديگري خودش را نشان داد. اسكنرها دقت لازم براي همه‌ي انواع مدادهاي بكار گرفته شده‌ي دانش آموزان را نداشتند.
بعد از اينكه دعواي ديگري بين شاگردان و مسئولان صدوركارنامه در گرفت آشكار شد كه گزينه‌هايي كه به اندازه كافي پررنگ نشده باشد يا گزينه هايي كه كاملا سياه نشده باشد را اسكنر نمي خواند ... از آن به بعد مدادهاي B4  در روزهاي آزمون مدادهاي مقدسي شدند.
بعداز اين كه موارد فني براي صدور كارنامه تصحيح شد مشكل بعدي خودش رانشان داد. هميشه  در هر درس يكي دو سوال غلط پيدا مي شد. يا جواب صحيح در بين گزينه ها نبود يا بعضي وقت‌ها دو گزينه صحيح وجود داشت ... يا طراح سوال به جاي مبحث A از مبحث B  سوال طرح كرده بود .

تقريبا يك ساعت بعد از اينكه اينترنت پرسرعت وصل شد، به روز رساني سايتِ حاملِ كارنامه‌ي گلچهره هم تمام مي شود و مي‌توانم كارنامه را ببينم .
گلچهره مي‌گويد خراب كردم. رياضي سخت بود. حد رو نخونده بودم . فيزيك هم ...
درصدهاي گلچهره را در برگه‌ي  مقايسه‌ي تطبيقي كارنامه‌ها مي نويسم .
در درس زبان رشدي نسبت به آزمون قبل نداشته ايم . در هر دو آزمون 83 درصد .
در درس عربي هر چند در مقايسه با آزمون قبل از 58 درصد به 54 درصد رسيده‌ايم. اما چون مباحث اين آزمون حجم بسيار بيشتري نسبت به آزمون قبل دارد گلچهره رشد داشته است.
اطلاعات كارنامه‌اي كه در سايت مي بينم كامل نيست. من لازم دارم بدانم درجه دشواري سوالاتِ هر درس چقدر بوده است. اين آگاهي را تنها با دانستن تعداد كساني كه در هر درس 100 درصد زده اند مي توانم به دست بياورم .
يا مثلا مي‌خواهم بدانم درجه دشواري سوالات رياضي چقدر بوده است. بدون دانستن پراكندگي نمرات تحليل دقيق كارنامه امكان ندارد .  دو سه روز بعد وقتي كارنامه هاي ساير دانش آموزانم را هم ببينم مي توانم بفهمم درجه دشواري سوالات چقدر بوده است .
بعد از بررسي سوالات رياضي مي‌توانم حدس بزنم كه يا هيچ كس نتوانسته درصد 100 بياورد يا تعداد كسانيكه درصد 100 در درس رياضي آورده اند خيلي كم است.  به نظرم سوالات از حد استاندارد دشوار ترند.
بعد از بررسي سوالات زبان انگليسي حدس مي زنم درجه دشواري درس زبان از حد استاندارد پايين تر است. اما واقعا نمي‌دانم حدس هايم درست هستند يا نه .
به نظرم دانش آموزان و والدين آنها حق دارند بدانند كه سوالات آزمون استاندارد بوده است يا نه .
 كارنامه‌ي گلچهره تعداد شركت كنندگان در اين آزمون را 22000 نفر عنوان كرده است، با احتساب اينكه هزينه‌ي ثبت نام در آزمون‌ها به ازاي هر داوطلب حدودا 250 هزار تومان است يعني درآمدِ حاصل، از ضرب اين اعداد مي‌شود       تومان . يا به عبارتي پنج ميليارد و پانصد ميليون تومان . در چنين شرايطي به نظرم مصرف كنندگان حق دارند بدانند.
منتشر نكردن آمارهايي كه دانستن آنها حق كساني است كه بابت داشتن آنها پول داده‌اند باعث اتلاف وقت و هزينه‌ي دانش‌آموزان و خانواده‌ها ست.
اگر آمارها منتشر شوند ايرادات قبل از اينكه در حد فاجعه برسند برطرف مي‌شوند.

مجبورم براي گلچهره توضيح بدهم كه سال گذشته در بين دانش آموزاني كه درآزمون هاي آزمايشي شركت كرده اند، كلاس هاي كنكور  ثبت نام كرده اند ، كتاب خوانده اند و مشاور داشته اند و ... داشته اند و ... :
1-     نزديك به 60 درصد آنها  از ابتدا تا انتهاي سال تحصيلي رشدي نكرده اند .
2-     نزديك به بيست درصد دانش آموزان هم افت نمره داشته اند .

گلچهره مي گويد چرا ؟ مي‌گويم  همه بايد در موردش فكر كنند تا بفهميم كه كجاها ايراد وجود دارد. گلچهره مي گويد يعني اين همه آدم در سراسر كشور كاري انجام مي دهند كه در اصل هيچ فايده‌اي ندارد ؟
مي‌گويم دانش آموزان و خانواده‌ها هنوز نمي‌دانند كه اوضاع از چه قرار است. قطر مردمك گلچهره هشت برابر مي‌شود. مي‌گويم زياد تعجب نكن.
وقتي در يك جامعه فرهنگ عمومي براي آمار ارزش قائل نيست همين مي شود. فاجعه ها را خيلي دير مي فهميم .
گلچهره مي گويد پس اگر من هم ...  مي‌گويم بله تو هم . بايد حواسمان باشد كه در چاه نيافتيم .
گلچهره مي گويد  پس بايد چه كار كنم ؟
مي گويم بايد متكي به خود باشي و نه متكي به كلاس و معلم و مشاور و ... .
مي گويد يعني چي ؟
كتابي را از كيفم بيرون مي آروم . بخشي از كتاب را مي‌خوانم :

ما از عالي‌ترين و ناچيزترين استعدادهاي خود مي‌هراسيم. معمولا وحشت داريم آن خويشتني بشويم كه در لحظات كمال تحت بهترين شرايط هستيم و در آن لحظه شهامت را تجربه مي‌كنيم. ما از استعدادهاي خداگونه‌اي كه كه در چنين لحظات اوج خود مي‌بينيم لذت مي‌بريم و حتي به هيجان مي‌آييم، اما باز هم همزمان در مقابل همين استعداد‌ها از ضعف، هيبت و ترس به لرزه در مي‌آييم.
من به اين نتيجه رسيده‌ام كه نشان دادن اين امر به شاگردانم با طرح سوالاتي از اين قبيل كاملا آسان است: كداميك از شما اميدواريد بهترين رمان را بنويسيد يا فرماندار يا رئيس جمهور بشويد؟ كدام يك مي خواهيد دبير كل سازمان ملل متحد يا آهنگسازي برجسته شويد؟ كدام يك آرزو داريد يك قديس بشويد؟ چه كسي بين شما رهبر برجسته اي خواهد شد؟ معمولا شاگردان با شنيدن اين سوالات همه شروع مي كنند به خنديدن و سرخ شدن و پيچ و تاب خوردن تا بپرسم : اگر شما نمي خواهيد هيچ يك از آنها بشويد پس چه كسي مي خواهد ؟

زندگي در اينجا و اكنون،نوشته‌ي آبراهام اچ مازلو، ترجمه‌ي مهين ميلاني، انتشارات فرا روان .
 
مي‌گويم لازم است كه باور كني مي‌تواني فراتر از آنچه كه هستي باشي. بدين‌ترتيب مي‌تواني متكي به خود بشوي و براي مشكلات راه كار پيدا كني .
گلچهره مي‌گويد من بارها به خودم مي‌گويم من مي‌توانم. اما صرفِ گفتنِ "من مي‌توانم" چاره‌ي كار نيست .
مي‌گويم تو قبول كن كه بدون اتكا به موضوعات بيروني مي‌تواني. بعد خودت راه كارهايي براي حل مشكلات پيدا مي‌كني .

برنامه‌ي دو هفته‌ي  بعد را با كمك گلچهره تنظيم مي‌كنم. در زمان نوشتن برنامه روي درس عربي تاكيد زيادي دارم. به زودي با آغاز مهرماه گلچهره به مدرسه مي‌رود و چون در سال آخر، درسِ عربي در بين درس‌هاي مدرسه وجود ندارد خود به خود پرداختن به عربي كم و كمتر مي شود. به همين علت در تابستان لازم است توجه ويژه‌اي به درس عربي داشته باشيم كه داشتيم .
گلچهره مي‌گويد در تشخيص گزينه ي صحيح، وقتي سوالاتِ قرابت معنايي را بررسي مي‌كند ايرادات زيادي دارد.

روزي 8 تا 10 ساعت مطالعه در برنامه گنجانده مي‌شود.
مي‌گويد در آزمونِ قبل اضطراب زيادي داشتم. مي‌خواستم در لگاريتم حداقل 50 درصد  سوالات را حل كنم. اما وقتي سوالات را ديدم ذهنم آشفته شد. مي‌گويم در دو دقيقه قبل از شروع آزمون چشمانت را ببند و چند نفس عميق بكش و با شعور حاكم بر جهان ارتباط برقرار كن.
اين كار آرامش زياد و تمركزي كه مي‌خواهي را توليد مي كند .
مي‌گويد :
-       آخه قبل از شروع آزمون يك برگه نظر سنجي مي دن كه پر كنيم. بعد هم طوري توضيح مي‌دن كه نظر سنجي طبق نظر خودشون پرشه. اين حرف‌ها قبل از شروع آزمون تمركزم رو بهم ميزنه .

مي‌گويم بهتره طوري آرامش داشته باشي كه هيچ عاملي نتواند آرامشي كه داري را به هم بزند.
مي‌پرسم مي‌داني اضطراب يعني چي ؟
مي گويد نه ؟
مي گويم در روانكاوي اضطراب عبارت است[1] از بيم ، تنش يا احساس نا‌آرامي كه ناشي از پيش بيني خطري است كه منبع آن عمدتا ناشناخته است.
 اضطراب عادي يك واكنش عادي در برابر فشار رواني است و با تغيير شرايط از بين مي‌رود. مثل اضطراب از شركت در كنكور براي داوطلبي كه آمادگي كامل نداشته باشد .
زماني اضطراب به عنوان يك اختلال مورد بحث قرار مي گيرد كه حدت و شدت ان به اندازه اي باشد كه فرد قادر به كنترل آن نباشد.

براي اينكه گلچهره  آرامش بيشتري داشته باشد، تعداد سوالاتي كه انتظار دارم در هر درس اختصاصي، در آزمون بعد، پاسخ درست بدهد را تعين مي‌كنم .
مي‌گويم من از تو انتظار ندارم در آزمون بعد در درس رياضيات درصد 60 بياوري . خودت هم انتظار نداشته باش . كافيست از هر ده سوال 3 سوال را درست جواب دهي . نفس راحتي مي كشد .
بعد دفترچه‌ي آزمونِ قبل را باز مي كنم و خودم را به گلچهره نزديك تر مي‌كنم و مي‌گويم ببين گلچهره جان  :
روز آزمون، وقتي دفترچه‌ي سوالات را مي‌گيري ابتدا در 2 تا 3 دقيقه همه سوالاتِ يك درس را بخوان. همين طور كه  هر سوال را مي خواني ، مي تواني بفهمي كه از پس حل هر سوال بر مي آيي يا نه . روي شماره سوالاتي كه  نميتواني حل كني  يك منها (- ) بگذار. روي شماره سوالاتي كه بايد براي حل كردن آنها فكر كني هم يك ضربدر[2] بكش .
وقتي همه‌ي سوالات يك درس را خواندي، سوالاتي كه مي‌تواني حل كني را جواب بده و پاسخ آنها را  ابتدا در دفترچه آزمون و بعد در  پاسخ برگ وارد كن .
با استفاده از اين روش مي تواني زمان ذخيره كني و وقتي پاسخ گويي به تمام سوالاتي كه بلد هستي در دفترچه تمام شد ، مي تواني زمان ذخيره شده را صرف سوالاتي بكني كه براي پاسخ گويي به آنها به فكر كردن نياز داري .
گلچهره سرش را به نشانه اينكه موضوع جالبي را فهميده است تكان مي دهد .
در ذهنم مرور مي كنم كه نياز دارم سرعت مطالعه گلچهره را 3 ، 30 يا حتي 300 برابر بيشتر كنم . مي پرسم كتاب شاگرد كشي را خواندي ؟
مي گويد:
-        وسط هاش هستم. راستي اون علامت هاي سياه چي بود ؟
مي‌گويم علائمي هستند كه با استفاده از آنها مي شود سرعت ديد زدن متن را افزايش داد.
مي‌گويد ديد زدن يعني چي ؟
با حركت سريع چشم هايم نشان مي دهم كه ديد زدن يعني چه .
ابرو بالا مي اندازد.

خلاصه نويسي هاي دفعه قبل او در درس دين و زندگي و زيست شناسي را  بررسي مي كنم .
مي‌گويم در هفته‌ي آينده اين خلاصه نويسي‌ها را تبديل كن به واژگان كليدي. مي‌گويد يعني چه كار كنم ؟
 بخشي از خلاصه نويسي‌ها را مي‌خوانم و هر جمله را به يك يا دو واژه، مختصر مي‌كنم و بعد همه‌ي واژگانِ كليدي مربوط به يك موضوع را در يك نمودار درختي قرار مي دهم.
مي‌گويم استفاده از نمودار درختي يا نمودارهاي ديگر مثل نمودار سلولي يا ... باعث مي‌شود نظم نوشتاري بيشتري داشته باشيم و طبقه بندي اطلاعاتي كه به واژگان كليدي تبديل شده‌اند در ذهن راحت‌تر انجام مي‌شود.
مي‌گويم اگر مي‌خواهي در دروس متني درصد هاي بالاي 80 بياوري لازم است "خلاصه نويسي" و بعد "تبديل متن به واژگان كليدي" را زياد تمرين كني .
صداي مناجات قبل از اذان را از بيرون از خانه مي شنوم . سومين ليوان چاي امروز را با تكه اي از شيريني هاي هميشگي كه مادر گلچهره برايمان آورده، مي خورم.
بعد از ساعتها تمركز يك ليوان چاي خستگي را از من مي گيرد .
وقتي در چارچوب در خروجي مادر گلچهره بدرقه ام مي كند مي‌گويم برنامه اين دفعه خيلي سنگين شده.
مي‌گويد بچه ام خودش كارهايش را انجام مي هد.
دستم را كمي بالا مي‌برم، با لبخند مي‌گويم حواستان باشد هر جا لازم ديديد از جارو دستي استفاده كنيد! 









[1] - نظريه‌هاي مشاوره نوشته‌ي لوئيس شيلينگ ترجمه‌ي سيده خديجه آرين انتشارات اطلاعات
[2] - اصطلاح ضربدر منها، براي پاسخ گويي به سوالات آزمون ها ، نخستين بار در كانون فرهنگي آموزش ابداع شده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر