۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

رمان آموزشی گلچهره - بخش بیست وسوم





روش مطالعه‌ي اسيدها و بازها 
بخش : بيست و سوم
نویسنده: بابک اسماعیلی  

گلچهره مي‌گويد اينترنت از امروز صبح تا الان قطع شده. مي‌گن مي‌خوان اينترنت رو ملي كنند. من نمي‌دونم يعني چي اينترنت ملي. حتما يعني سرعتش در اين حد ميشه كه ديگه نمي‌تونم حتي كارنامه آزمون آزمايشي رو دانلود كنم. تازه خونه‌ي ما اينترنت پر سرعت داره. اگه با Dail up  قرار بود به اينترنت وصل بشيم كه حتما دو روز طول مي كشيد تا ياهو بالا بياد .
-        اينترنت ملي يعني اينكه دولت تمايل دارد دسترسي به جريان  اطلاعات را محدود كند. اين كار هم مزايا و معايبي دارد. چرا اينقدر عصباني هستي.
-        چند روز قبل دو تا ون پر از مامور ريختن اينجا تو مجتمع ما. همه‌ي ديش‌هاي ماهواره رو از تو پشت بام جمع كردند و از همان بالا همه رو انداختند پايين . يك كاميون پر شد. از اون روز تا حالا ما يك روز آرام نداشتيم.
مامانم هول كرده. كمرش و پاهاش درد گرفته دوباره. نمي‌تونه راه بره. دكترا  از ده سال قبل گفته بودند كه مامانم لازمه ماهواره تماشا كنه. مامانم افسردگي داره. بعد از اينكه داييم حتي بعد از اينكه جنگ تمام ميشه پيداش نمي‌شه مامانم دچار افسردگي ميشه. همه فكر مي‌كردند اسير شده. اما هيچ وقت معلوم نشد كه داييم چه بلايي در جنگ سرش اومد.

هنگامي كه انسان‌ها به اهداف خود نمي‌رسند و از دست آنها كاري برنمي آيد از خود واكنش افسردگي نشان مي‌دهند. اين احساس افسردگي ناشي از نرسيدن به اهداف با عوض شدن موقعيت و يا عادت كردن به آن از بين مي‌رود. اين افسردگي از نوع عادي بوده و مشكل اساسي براي فرد ايجاد نمي‌كند.
اما افسردگي باليني (اختلال افسردگي) نوعي اختلال است كه ميزان شدت و نوع اثراتي كه باقي مي‌گذارد با آن افسردگي كه همه‌ي ما در زندگي در مقابل مسائل زندگي از خود نشان مي دهيم متفاوت است .
در اختلال افسردگي فرد احساسات عميق غم و اندوه و نااميدي از خود نشان داده و به موضوعاتي كه قبلا باعث شادي او مي‌شدند، علاقه‌اي نشان نمي‌دهد. تقريبا همه‌ي فعاليت‌هاي تشخيص افسردگي مستلزم وجود حداقل چهار مورد از رفتارها يا احساسات زير در فرد است :
احساسات عميق غم و ندوه
نااميدي و عدم علاقه نسبت به مسائلي كه قبلا باعث شادي مي‌شدند
كم اشتهايي با تغيير وزن
اشكال در خوابيدن
فقدان نيرو، خستگي يا فقدان انرژي
آشفتگي رواني حركتي يا افزايش كندي پاسخ
سرزنش خود و احساس گناه نابجا
ناتواني در تمركز حواس و فكر

روانشناسي ، از كتاب هاي درسي ايران سال انتشار 1389


از همان موقع كوچكترين تنش عصبي مامانم رو از پا مي‌اندازه. ما الان بيشتر از چهار ساله كه كانال‌هاي داخلي رو نگاه نمي‌كنيم. در طي چهار سال قبل فقط مناظره‌هاي كانديداهاي رياست جمهوري سال 1388 رو تماشا كرديم. مامان بزرگم ميگه هر كسي مي‌خواد با همسايه‌هاش دشمن بشه، خانواده اش از هم بپاشه ، بچه‌هاش دروغ گو بار بيان بهتره تلويزيون تماشا كنه.
بابام گفته بود يك نفر بياد و دوباره ماهواره مون رو نصب كنه. اما مامان نذاشت. گفت اگه دوباره بيان ...
منم الان چند روزه درس نخوندم. اين همه دليل دارم براي عصباني بودن. كافي نيست به نظرتون.  
الان يك هفته است ما به جاي چاي داريم تو خونه گل گاوزبان مي‌خوريم. شما هم دوست داريد ؟
-        ممنون. با ليمو لطفا .


بگرفت، دم مار را، يك خارپشت، اندر دهن
آن مار ابله خويش را، بر خار مي زد دم به دم
بي صبر بود و بي حيل، خود را بكشت او از عجل
برخارپشتِ هر بلا ، خود را مزن تو هم ، هلا
سردر كشيد و گِرد شد، مانند گويي، آن دغا
سوراخ سوراخ آمد او ، از خود زدن بر خارها
گر صبر كردي يك زمان، رستي از او، آن بد لقا
ساكن نشين، وين ورد خوان، جاالقضا ضاق الفضا
كليات شمس تبريزي / مولانا


******
-        جمعه بعد از اينكه آزمون تمام شد با يكي از دوستام رفتم نمايشگاه نقاشي. آخه هفته ي فرهنگي ژاپن بود. سفارت ژاپن در تهران از همدردي و كمك مردم ايران و دولت جمهوري اسلامي براي آسيب ديدگان ژاپني بعد از وقوع زلزله و سونامي 11 مارس   2011  در شرق ژاپن تشكر كرده بود. از همه بهتر نمايشگاه نقاشي بچه هاي ژاپني بود. نمايشگاه عكس‌هاي بعد از زلزله هم بود. يك عكس بود كه بچه‌ها وسط خرابي‌ها داشتند يك تور بسكتبال را با خودشون مي‌بردند. همه شون شاد بودند. وسط اون همه بدبختي خيلي اميد داشتند. من بهشون حسوديم شد. با اين حال يه ذره از اين حال و هواي عصباني بودن بيرون اومدم.  مي‌خواين عكس‌هايي كه گرفتم رو نشونتون بدم ؟
-        الان نه . لطفا كپي كن در فلش  من. مي برم بعدا نگاه مي كنم . 
-        من از دو روز قبل از آزمون ديگه نتونستم درس بخونم. اما چون روزهاي قبل زياد درس خونده بودم نتيجه زياد بد نشد. به نظرتون من عمومي‌ها رو بيشتر بخونم يا اختصاصي‌ها رو .
-        كارنامه‌ي مدرسه رو گرفتي ؟
-        نه هنوز ندادن .
-        الان كه نيمسال دوم شروع شده لازم است يك استراتژي جديد داشته باشيم. اگر يادت باشد در تابستان هدف ما اين بود كه :
1.        عادت كنيم به ساعت مطالعاتي زياد داشتن .  
2.        يادگيري روش حل مساله و تست  
3.        كار روي رياضي پايه.
با شروع نيمسال اول قرار شد :
1.        سر كلاس هاي درس در مدرسه ياد بگيريم و يادگيري را به خانه موكول نكنيم .
2.        جزوه خواني بيهوده نكنيم و با مساله حل كردن ياد بگيريم.
3.        و تعادلي بين مدرسه و برنامه آزمون‌ها برقرار كنيم.
الان در شروع نيمسال دوم به نظرم لازمه با توجه به كارهايي كه تا الان انجام داديم و نتايجي كه گرفتيم استرتژي مشخص كنيم :
1-      افزايش ساعت مطالعاتي هفتگي
2-      تمام كردن برنامه هفتگي به هر قيمت
3-      تابع برنامه آزمون حركت كردن
4-      افزايش تست زني
5-      مرور اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت

-        به نظرتون من درسي رو لازم نيست حذف كنم .
-        الان نه .
-        يه دوستي دارم كه در مدرسه نمونه درس مي‌خونه. مي خواد بعضي از درس ها رو حذف كنه. گفته از شما بپرسم اين كار درستيه يا نه .
-        من كه در جريان وضعيت دوستت نيستم. به همين دليل نمي‌تونم حرفي بزنم. در مورد تو الان لازم به حذف كردن درس يا درسها نيست.


-        آقاي اسماعيلي، امتحان آخر در مدرسه امتحان شيمي بود. يه سوال رو نتونستم جواب بدم. ببينيد سوال رو :
سوال : معادله واكنشي را بنويسيد كه در آن  n2o5  يك اسيد آرنيوس باشد :
من نفهميدم كه چطور ميشه كه  n2o5  يك اسيد باشه. هر چي فكر كردم ديدم كه  هيدروژن نداره. اسيدها مگه همشون هيدروژن ندارند ؟

-        ببين روش مطالعه‌ي فصل اسيد و باز ها با روش مطالعه ي دو فصل اول كتاب شيمي خيلي فرق دارد. تا الان متوجه شدي ؟
-        نه.
-        ببين در كتاب شيمي دوره پيش دانشگاهي ( سال چهارم )  در فصل اول و دوم ما بيشتر با مفاهيم كار داريم . و همين طور با فرمول ها . لزومي به حفظ كردن خط به خط كتاب نيست . اما در فصل اسيدها و باز ها و همين طور در فصل بعد از آن يعني در مبحث الكتروشيمي ما لازم است سطر به سطر كتاب را حفظ كنيم.
-        نمي دونستم .
-        اسيدها و بازها و همين طور الكتروشيمي مباحث ساده‌اي هستند. به شرطي كه روش مطالعه‌ي اين دو فصل را بدانيم. معمولا مشكلات براي كساني رخ مي‌دهد كه توقع دارند همان طور كه سينتيك و تعادل را مطالعه مي‌كردند و ياد مي‌گرفتند فصل اسيدها و بازها و الكتروشيمي را مطالعه كنند و ياد بگيرند.

-        پاسخ اين سوال امتحان شما  هم عينا در كتاب هست :



اكسيد نافلزها، براي مثال دي نيتروژن پنتوكسيد ( N2O5 )  به هنگام حل شدن در آب واكنش مي‌دهند و يون هيدروژن توليد مي كنند.
N2O5 (S) +H2O (L)  --------->   2H+(aq) +2NO3 (aq)
اكسيد نافلز اسيد آرنيوس به شمار مي آيد و از اين رو به آنها اكسيد اسيدي مي گويند .

كتاب شيمي 1 و 2 دوره ي پيش دانشگاهي  از كتاب هاي درسي ايران سال انتشار 1389


-        براي يادگيري اسيدها و بازها تو نياز داري متن كتاب را چند بار بخواني و حفظ كني .
-        خوب شد گفتيد . نمي دونستم .

-        در آزمون اين دفعه يكي از سوال‌هاي آمار رو اشتباه حل كردم .
سوال اين بود  :
-        اگر ضريب تغييرات داده هايي برابر 4 باشد و داده ها را 2  برابر كنيم ضريب تغييرات كدام مقدار خواهد شد ؟
1)       2                 2) 4                    3) 8                  4) 16  



مي گويم :
اگر داده‌ها در يك عدد مثبت ضرب شوند ضريب تغييرات ثابت مي ماند.
اگر داده‌ها در يك عدد منفي ضرب شوند ضريب تغييرات قرينه مي شود.
پس پاسخ صحيح  گزينه‌ي 2 است .

-        شما چند بار به من گفته بوديد كه دور جواب دايره بكشم. من اما اين بار دور گزينه دايره كشيدم. براي همين هم اشتباه جواب دادم.
*****

-        يادتونه چند وقت قبل در مورد مشروطه حرف زديم.
-        بله.
-        من رفتم چند تا كتاب خريدم تا در تابستان سال بعد بخوانم.
-        چي‌خريدي؟
-        تاريخ مشروطه‌ي ايران نوشته‌ي احمد كسروي. تاريخ بيداري ايرانيان. مشروطه‌ي ايراني نوشته‌ي ماشاالله آجوداني. فقط مي‌خواستم مشروطه‌ي ايراني رو بخرم. اما كتاب فروش گفت ممكنه از دو سال بعد اين كتاب‌ها از بازار جمع شه و دوباره تا سي سال نشه تو بازار پيدا شون كرد. براي همين خريدم شون.
-        كتاب فروش بازار گرمي كرده. شايد هم درست گفته باشه. نمي دونم !
-        حالا مي خواستم خواهش كنم بقيه‌ي داستان مشروطه رو برام بگيد. من نمي‌تونم تا تابستان صبر كنم.  
-        قبلا تا كجا رسيده بوديم ؟
-        به اونجا كه محمد علي شاه كه نوه‌ي امير كبير بوده دستور به توپ بستن مجلس رو ميده و كشتار راه مي‌اندازه.
-        از اينجا به بعد يعني وقتي آزادي خواهان در تهران به خاك و خون كشيده شدند تبريزي‌ها پرچمي كه در تهران به زمين افتاده بود را برداشتند.

شهامت و شجاعت مردم تبريز چنان احساس برانگيز بود كه حتي خارجيان مقيم تبريز را تحت تاثير قرار داد. يك جوان امريكايي به نام باسكرويل كه معلم مدرسه‌ي آمريكايي تبريز بود تحت تاثير احساسات شديد قرار گرفت و به صف آزادي خواهان تبريز پيوست و در راه ايران جان فدا كرد.
جنگ آزادي و استبداد ده ماه طول كشيد. تبريز در محاصره‌ي سپاهي به فرماندهي عين الدوله بود كه به دستور پادشاه براي سركوب شورش تبريز فرستاده شده بود.
شهر دچار قحطي شد. چون عين الدوله از ورود خواروبار به شهر جلوگيري كرد. مردم تبريز با خوردن برگ درخت به مبارزه ادامه دادند.
مقاومت حيرت انگيز تبريزيان و دليري‌هاي ستارخان و باقرخان به كالبدهاي مرده از نو جان دميد و آزادي خواهان ديگر شهرها به خصوص اصفهان و رشت كه همه پراكنده و پريشان شده بودند دوباره قد علم كردند.
آتش انقلاب در اصفهان و رشت و مشهد و نقاط ديگر افروخته شد.
محمد ولي خان تنكابني از رجال مهم دربار كه از مخالفان مشروطه بود تغيير رويه داد و به آزادي خواهان پيوست. به اين شكل بود كه كفه‌ي ترازوي مشروطه سنگين‌تر از استبداد شد.
اصفهان به دست صمصام السلطنه بختياري و سردار اسعد بختياري افتاد. اين دو با هزار سوار بختياري از اصفهان به قصد تسخير تهران به راه افتادند.
سپهدار تنكابني از قزوين به سمت تهران پيش رفت. دركرج جنگي بين آزادي خواهان و قواي دولت روي داد كه فتح نصيب آزادي خواهان شد. سرانجام سپاه دولت از سپاهيان بختياري در قريه بادامك شهريار شكست خورد، آزادي خواهان رو به تهران نهادند. در تهران نيز زد و خورد مختصري بين آزادي خواهان و دولتيان در گرفت.
در همين هنگام دولت روسيه براي حمايت از محمد علي شاه در بندر انزلي سه هزار سرباز پياده كرد. (ولي ديگر دير شده بود )
محمد علي شاه به سفارت روسيه پناهنده شد. عصر همان روز جلسه‌ي مهمي با حضور بالغ بر پانصد تن از نمايندگان مجلس و بزرگان پايتخت و آزادي خواهان معروف در بهارستان منعقد شد. اين مجلس تاريخي كه  "مجلس عالي فوق العاده "  نام گرفت محمد علي شاه را كه به سفارت روسيه پناه برده بود را از سلطنت مستعفي شناخت.
پنجاه و هفت روز بعد محمد علي شاه از ايران رانده شد، به روسيه رفت و در بندر ادسا در كنار درياي سياه مسكن گزيد.
پس از فتح تهران عده‌اي به سفارت‌هاي خارجي پناهنده شدند. گروهي گريختند و عده‌اي هم محاكمه و اعدام شدند.
عين الدوله با تردستي شگفتي خود را به ميدان بهارستان و نزد سران مشورطه رساند و گفت :
من مي‌توانستم براي حفظ جانم در يكي از سفارت‌خانه‌ها متحصن شوم ولي اين ننگ را قبول نكردم و آمدم كه خود را تسليم ملت نمايم. اين سخنان در دل سران مشروطه اثر كرد. او را به احترام پذيرفتند و بر گناهان گذشته‌ي او قلم عفو كشيدند.

تاريخ ايران زمين / از آغاز تا پايان سلسله قاجاريه

-        تا اينجا خيلي شبيه اتفاقاتي بود كه در اين اواخر در تونس و مصر وليبي و جاهاي ديگه افتاده.


اعتراض مردم ... جنگ داخلي ... اعدام‌ها و كشتارها ... و حاكماني كه براي حفظ قدرت مردم كشور خودشان را قتل عام مي‌كنند. قذافي در ليبي پس كار تازه‌اي نكرد كه مردم خودش را بمباران كرد. محمدعلي‌شاه هم در ايران با مردم خودش چنين كاري كرده بوده. به توپ بستن مجلس. جاي شرمساري داره. پس بالاخره ايران داري قانون اساسي شد.
بله. پدران و مادران ما هزينه‌هاي زيادي پرداخت كردند و خون‌هاي زيادي ريخته شد تا بالاخره ايران داري قانون اساسي شد.
-        وچرا اين قانون كه همه‌ي اقوام ايراني برايش تلاش كردند هيچ وقت اجرا نشد؟
-        چون ما نخواستيم .
-        ما يعني چه كساني ؟
-        من، تو، پدر من، مادر تو ... همه مون. خيلي از ماها  دوست نداريم تابع قانون بشيم. بيشتر ترجيح مي ديم تابع يك شخص قوي باشيم. به همين دليل هم سر بزنگاه هاي تاريخي فريب مي خوريم .


نهضت مشروطه در كل خصلتي غير مذهبي داشت. ويژگي كه در نشريات ادبي و سياسي آن دوره نيز آشكار بود. هدف اصلي مخالفان مشروطيت، كه به جاي مشروطه بر مشروعه (يعني نظامي كه مبتني بر شريعت باشد ) پاي مي فشردند، بيشتر پاسداري از سنت بود تا برقراري حكومت الهي. موضوع قانون كه در آغاز موجب اتحاد و در خواست عمومي مشروطه خواهان بود، به زودي در صفوف آنان رخنه افكند، زيرا تفاوتي اساسي بود ميان قانوني كه متكي برشريعت و مورد توافق علما باشد و قانوني كه الگوي اصلي آن مشروطه‌ي اروپايي بوده و تجدد گرايان حامي آن بودند. تعليم و تربيت و شغل قضا نيز، كه هر دو به طور سنتي در اختيار علمل قرار داشت، موضوع اختلاف بود.
همكاري ميان علما و تجدد گرايان چندان دوامي نياورد و نهضت مشروطه نهايتا در نهادينه كردن هدفهاي اساسي خود از قبيل حقوق و آزادي‌هاي فردي در فرهنگ سياسي شكست خورد. با روي كارآمدن حكومت پهلوي الگوهاي سنتي سرسپردن به قدرت مطلق از نو زنده گشت.
هر دو جريان اصلي در تهضت مشروطه علما و تجدد گرايان در اين باره مقصر بودند.
روشنفكران ايران در قرن بيستم، علي قيصري، ترجمه‌ي محمد دهقاني انتشارات هرمس با همكاري مركز بين المللي گفتگوي تمدنها

-        خب چرا ؟
-        در محيط كار كارمندان يك مجموعه معمولا شيفته‌ي صندلي يك مدير هستند و هيچ رابطه‌اي با شخصيت واقعي مدير ندارند. بعد به جاي اينكه تابع اساسنامه يا مرامنامه شركت محل كارشون باشند لابي‌هايي تشكيل مي‌دهند و خرده سازمان در دل سازمان به وجود مي‌آورند. بعد از چند سال مي‌بينيم يك مجموعه‌اي كه در اصل كارش فروش خدمات به مردم بوده تبديل شده به جايي كه به مشتريان و كارمندانش صدمه مي‌زند و در اين بين فقط منافع گروهي اندك تامين مي‌شود.
-        خب چرا اينطوريه ؟
-        اين موضوع فردي است. تو تصميم بگير تابع قانون باشي نه فرد قدرتمند حاضر در دور و برت. هر موقع مي‌خواستي بري سركار حواست باشه نري جايي استخدام بشي كه كارش صدمه زدن به ديگران است اما در ظاهر به نظر مي‌رسد كه خدمت رساني مي‌كند.
-        خب من از كجا مي‌توانم بفهمم.
-        اگر در جستجوي چيزي باشي مطمئن باش پيداش مي‌كني .




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر