بخش پانزدهم
گروه آزمايشي هنر
نویسنده: بابک اسماعیلی
نگاهي به كارنامهي گلچهره مياندازم. ميانگين درصد
گلچهره تقريبا همان حدي است كه حدس ميزدم. تنها در مباحث نور هندسي رشدِ درصدِ زيادي ميبينم. دليلش تا حدي مشخص
است. گلچهره از تابستان در حال مطالعهي مباحث نور هندسي است. مطالعاتش در
اين مباحث بعد از حدود سه ماه نتيجه داده
است.
تنها درسي كه گلچهره در ساعاتِ بعد از مدرسه به كلاس ميرود
فيزيك است. اين تنها درس هم به اين دليل در آموزشگاه ثبت نام كرد كه من ميخواستم
در پايان سال نشان دهم كه رفتن به كلاس يا نرفتن به كلاس هيچ تاثيري نخواهد داشت.
دبير فيزيك كسي است كه افراد معتبري توصيهاش كرده
بودند. او در تابستان يك ماه به سفر مكه
رفته و در تعطيلات رسمي جلسات كلاسش
برگزار نميشده است. در مهرماه براي جبران مافات چند جلسه فوق العاده برگزار كرده
است.
او نزديك به چهار ماه است كه تدريس مبحث نور هندسي را
شروع كرده و هنوز آن را تمام نكرده است.
در چنين شرايطي مباحثي چون حركت و ديناميك و الكتريسيته
و مغتاطيس كي قرار است شروع شود و كي قرار است تمام شود معلوم نيست.
وقتي كه يك دبير چهار ماه از دوازده ماهي كه فرصتِ ياد
دادن دارد روي مباحثي متوقف شده كه كمترين تعدادِ سوالاتِ آزمونِ سراسري از اين
مبحث طرح ميشود در مورد ساير مباحث چگونه قرار است ياد بدهد و يادگيرندگان چگونه
قرار است ياد بگيرند ؟
البته ما ميدانيم كه برخي از امور به طور معجزه آسايي
خود به خود انجام ميشوند.
به عنوان مثال دبيرِ مدرسه، مباحثِ حركت شناسي و
ديناميك را آموزش خواهد داد،مباحث الكتريسيته و مغناطيس را هم خود شاگردان در
برنامه آزمونهاي آزمايشي مطالعه خواهند كرد. شايد وقتي ديگران كارِ دبيرِ
آموزشگاه را راحت ميكنند لزومي ندارد او به آب و آتش بزند.
با این حال من چون همه چيز را نميدانم نميتوانم قضاوت
كنم.
در اين موضوع تنها
مواردي كه قابل اعتناست عبارتند از : بيبرنامگي، نداشتن طرحِ درس مشخص يا خارج از
برنامهي طرح درس عمل كردن و ندانستن اينكه چه زماني قرار است كلاس تمام شود است
(موجود نبودن تقويم آموزشي ) .
اينها موضوعاتي
نيستند كه در آستانهي سال 1400 شمسي يا 2012 ميلادي بشود از آنها سرسري گذشت.
در آموزش مدرسهاي موارد زيادي وجود دارد كه لازم است
در مورد آنها تامل و بررسي صورت بگيرد.
به عنوان مثال سالهاست در ايران تدريس دبير مرد در
دبيرستانها و مراكز پيشدانشگاهي دخترانه ممنوع است. دانش آموزان تمايل بسيار
زيادي دارند كه مدرسهي آنها در سال آخر، از دبيران مرد براي تدريس كلاسهاي
آمادگي براي آزمون دانشگاهها استفاده كند. واقعيت اينست كه براي اجراي اين قانون
تعداد دبير زن كافي نيز وجود ندارد. نتيجه اين ميشود كه در بسياري از مواقع آقاي
مشهور در كلاس تدريس ميكند اما اسم خانم ناپيدا در دفاتر رسمي درج ميشود.
آقاي مشهور به اين شكل تبديل به انساني غير رسمي ميشود.
زحمات او به نام شخص ديگري كه وجود ندارد نوشته ميشود. در عين حال آقاي مشهور هيچ
مسئوليتي هم بابت كلاسش احساس نميكند چون يك موجود غير رسمي است و هيچ مرجعي نميتواند
بابت عملكردش از او سوال بپرسد. به اين ترتيب آقاي مشهور يا دچار افسردگي ميشود
چون نوآوريهايش در كلاس و آموزش در هيچ جا ثبت نميشود و به آنها پرداخته نميشود.
يا از موقعيت اين رسميت نداشتن سوء
استفاده ميكند. (يكي از دلايل اينكه آقاي مشهور و خانم ناپيدا زير بار منتشر شدن
ميانگين نمرات كلاسهايشان نمي روند همين الزام نداشتن به پاسخگويي است )
در برخي
موارد در سال آخر، مدارس دو نوع
برنامه اجرا ميكنند.
يكي برنامهي عادي سال آخر با دبيران زن و برنامه ديگري
كه كلاسها در آن بعد از ساعات رسمي در مدرسه برگزار ميشود با دبيران مرد.
خانوادههايي كه به برنامه زمانبندي كلاسهاي هفتگي فرزندانشان نگاه ميكنند بعضي
وقتها از خودشان ميپرسند چرا اين مدرسه بعضي روزها تعطيله و بعضي روزها تا ساعت
6 عصر كلاس داره. نميشد هر روز تا ساعت 2 بچهها كلاس داشتند ؟ )
مديران و دبيرانِ آموزشگاهها، عموما جزو گروهي هستند كه
به آنها "مردم" گفته ميشود. آموزشگاهها در سراسر ايران نهادهايي مدني
به شمار ميآيند و وقتي اين نهادها تلاشي در جهت سامان دهي خدماتي كه ارائه
ميدهند نميكنند يا تلاشها به طرز رقت انگيزي دچار همان سرنوشتي ميشود كه
اصلاحاتِ ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، ميرزا تقيخانِ اميركبير و انقلاب مشروطه در
جامعه ايراني شد ما بايد به خودمان و سيكل معيوبي كه در آن خود را گرفتار كردهايم
بيشتر و بيشتر و بيشتر فكر كنيم.
هر چند كه ميدانيم
:
خدا گر ز حكمت ببندد دري به رحمت گشايد در ديگري
اگر قوانين در سال آخرِ دبيرستان، مدارس را وادار نميكرد
از دو برنامه و به تبع براي هر درس از دو دبير استفاده كنند اين همه آدم غير رسمي
به جاي نان خوردن در راه آموزش چه شغلي پيشه ميكردند ؟
من اميدوارم متوليان رسمي و غير رسمي در آموزش (
دبيران، مديران، دانش آموزان و والدين ) تمهيداتي فراهم كنند كه در پايان هر سال
تحصيلي ميانگين نمرات هر كلاس براي رويت همگان منتشر شود تا همه بدانيم كه داريم
چه كار ميكنيم و اصولا كاري كه داريم انجام ميدهيم فايدهاي دارد يا نه. به نظر ميرسد در اين مورد تنظيم يك "
منشور اخلاقِ حرفه اي در آموزش پيش از دانشگاه" كه منافع مصرف كنندگان را
تامين كند و نه صرفا منافع صاحبان سرمايه را مورد نياز است. منشوري اخلاقي كه هم
مورد استقبال مدارس و آموزشگاها قرار گيرد و هم واقعيتهاي موجود را كتمان نكند.
من به تجربه دريافتهام كه در سالِ آخر، ياددهي مباحثي كه به بعد از
نوروز موكول ميشود بي فايده است.
يادگيري، پس از گذشتِ زمان حاصل ميشود. كلاسهايي كه
تا يك شب قبل از آزمون سراسري ادامه پيدا
ميكند، بارِ آموزشي بسيار كمي دارند.
سالها قبل يكي از همكاران من كه من احترام زيادي براي
او قائل بودم عادت داشت كه كلاسهايش را تا شبِ قبل از آزمون سراسري ادامه ميداد.
وقتي من از او علت چنين كاري را سوال كردم گفت : من ميخواهم تا شبِ كنكور با بچهها
باشم تا اگر سوالي داشتند بتوانم پاسخ بدهم. در ضمن با اين كار، شاگردان پيش
خودشون ميگن عجب معلم خوبيه. تا شب كنكور ما رو ول نكرد. اين طوري كلاسهاي سالِ
بعدِ من بيشتر دانش آموز داره .
من گفتم به نظرم بهتره دو ماه قبل از آزمون سراسري
شاگردانتان را رها كنيد و ديگر كلاسي برگزار نكنيد.
-
من مباحث كلاسم رو ارديبهشت
تمام ميكنم. بعد از ارديبهشت فقط مرور ميكنيم.
-
من براي سال بعد پيشنهاد ديگهاي
دارم.
-
بفرمائيد.
-
سال آينده مباحث كلاس را تا
قبل از نوروز تمام كنيد.
-
اين طوري بچهها فراموش نميكنند؟
-
من مطمئن هستم كه ميانگين
درصدِ سالِ بعدِ كلاسهاي شما افزايش زيادي مييابد.
-
چرا فكر ميكنيد اين طوري ميشه
؟
-
بعد از اينكه كلاس تمام شد
لازم است دانش آموزان را رها كنيم تا در خانه مطالعه كنند و ياد بگيرند كه از روي
كتابها ايراداتشان را برطرف كنند. اين طوري دانش آموزان ياد ميگيرند فكر كنند.
از من و شما مستقل مي شوند. به همين دليل سر جلسهي آزمونهاي سراسري خلاقيت
بيشتري براي حل سوالات دارند.
-
يعني شما ميگوييد اگر بچهها
خودشون بخونند نتيجه بهتر ميشه.
-
بعد از اينكه آموزش آنها در
كلاس به پايان رسيد لازمه فرصت مناسبي داشته باشند تا مطالعه كنند. روش تدريس شما
طوري است كه هر موضوعي در كلاسِ شما بارها تكرار ميشود. شما هميشه همه چيز را از
اول تا آخر سال بارها تكرار ميكنيد. در
دو ماه آخر به نظرم به شاگردان ياد بدهيد چه طور روي پاي خودشان بايستند.
-
حرف تون منطقيه . من سال ديگه
در كلاسهاي خودم اين كار رو ميكنم و نتيجه را با هم بررسي ميكنيم.
یکسال بعد نتيجه بررسيهايمان شگفت انگيز بود.
در بسياري از مواقع، ما سرِ كلاس ميفهميم. اما بعد از
كلاس، نميتوانيم مسالهها را حل كنيم.
براي حل كردن، نياز به فرصتهايي براي مطالعه و مرور و
حل مسائل است. خودمان بايد مسالهها را حل كنيم تا بفهميم. يادگيري تنها با توضيح
دبير محقق نميشود. بلكه يادگيري زماني حاصل ميشود كه، تنهايي در حال تلاش براي
حل كردن مساله ها هستيم .
به همين دليل است كه معمولا ما وقتي پاي تخته ميرويم
ياد ميگيريم و در ساير مواقع يادگيريمان كمتر است .
گلچهره ميگويد كارهاي مربوط به مدرسه به طور متوسط هر
روز بين 2 تا 3 ساعت وقت ميبره. در بعضي از درسها از برنامه عقب هستيم. دبير
زيست مون هم هنوز همون طوريه . بچهها سر كلاس ميخوابند. كسي هم ديگه اعتراضي نميكنه
. همه عادت كردند كه اينطوريه ديگه .
ميگويم به تعويق انداختنِ حل مشكلات هم روش شايعي است.
يا مشكلات خود به خود بر طرف ميشوند يا همه عادت ميكنند و مشكل بخشي از زندگي
عادي همه مي شود.
ميگويم بعضي وقتها
بعضي كارهاي به ظاهر ساده آنقدر مشكل مي شود كه هيچ راه حلي هم نميتوان برايشان يافت.
دبير رياضيات مدرسه دانشجوي دوره دكترا در يكي از
دانشگاههاي مطرح تهران بود. در آبان ماه وقتي درصدهاي دانش آموزان در كلاسهاي او
را در چندين آزمون متوالي بررسي كردم متوجه شدم درصدهاي دانش آموزان بين 25% تا 33%
- است .
وقتي با دبير جوان موضوع را مطرح كردم همين طور كه گه گاه با انگشت سبابه عينكاش را بالا ميداد
به من گفت :
-
من سر كلاس طبق برنامهي
هماهنگ درس نميدهم. به همين دليل بچهها هم طبق برنامهي هماهنگ درس نميخوانند.
-
خب چرا طبق برنامهي هماهنگ
كار نميكنيد؟
-
برنامه غير استاندارده.
-
يعني چي ؟ خود شما يكي از كساني بوديد كه در دپارتمان رياضي
برنامه را نوشتيد !
-
ببين برنامه از مبحث A شروع كرده.
اما ما در كلاس از مبحث B شروع ميكنيم .
-
خب چرا ؟
-
همهي دبيرا اين كار رو ميكنند.
-
چرا ؟
-
بچه ها از كلاس من ناراضي
هستند ؟
-
نه. بيشتر از خودشان ناراضي
هستند چون هر چه تلاش ميكنند مبحث A , B , C را
نمي فهمند.
-
خب پس جريان چيه ؟ آنها از
كلاس راضياند.
-
شما نمرات بچهها را بعد از هر
آزمون نگاه ميكنيد؟
-
نه نگاه نميكنم . به نظرم
اصلا مهم نيست .
-
خب من و شما و بچه ها و
خانواده ها چطور ميتوانيم متوجه شويم كه
بچه ها دارند ياد ميگيرند .
-
ياد ميگيرند .
-
از كجا ميدانيد ياد ميگيرند
؟
-
من خودم سر كلاس، آزمون ميگيرم.
درصدهاي بچهها سر كلاس خيلي هم خوبه. من ازشون راضيام .
-
نظر بچه ها در مورد اين روش
شما چيه ؟
-
مي دوني روزي كه من تدريس رو
شروع كردم آقاي مشهور به من چي گفت ؟
-
چي گفت ؟
-
گفت هيچ وقت نظر شاگردات رو در
مورد كارت نپرس. بچهها از كلاس من راضي هستند. كسي هم اعتراضي نكرده. شايد شما ميخواهيد
من را حذف كنيد.
-
كسي قرار نيست كسي رو حذف كنه.
من پيشنهاد ميكنم چند جلسه با هم داشته باشيم تا نتيجه اين بشود كه درصدهاي بچه
ها در كلاس شما بياد بالا .
-
من دارم كارم رو ميكنم. بچه
ها هم راضي هستند.
-
من جزوهي كلاسي شما را بررسي
كردم. به نظرم ترتيب چينش سوالات در جزوهي كلاسي شما باعث شده بچهها سر كلاس نتوانند ياد بگيرند. شاگرداي كلاس شما
حتي در آزمونهاي دوره هم نمرات خوبي كسب نكرده اند. من هدفم اينه كه نمرات بچه ها
ارتقا پيدا كند. چرا بايد منتظر بمانيم تا كسي اعتراض كند، بهتره قبل از
اينكه كار به اعتراض بكشه تغييراتي كه
لازم است را اعمال كنيم. شايد يك دبير در
انتخاب روش تدريس لزومي به نظر خواستن از دانش آموزانش نداشته باشد اما وقتي ما در
مدرسه به همه اعلام كرديم كه طبق برنامهي هماهنگ ميخواهيم كار كنيم نميشه شما
تنهايي تصميم بگيريد كه طبق برنامه خودتون تدريس كنيد.
-
من با آقاي مدير دپارتمان
رياضي هم حرف زدم. او خودش هم مايل نيست طبق برنامهي مطالعاتي هماهنگ تدريس كند.
-
آقاي مدير دپارتمان رياضي خودشان
يكي از شش نفري بودند كه در جلسهي مديران دپارتمانها راي دادند به اينكه همه طبق
برنامهي هماهنگ عمل كنيم. يعني ما اشتباه كرديم دپارتمان تشكيل داديم.
-
ببينيد درس من با بقيه درسها فرق ميكنه. براي حل كردن يك
سوال از مبحث C بايد n تا قضيه رو بلد باشي . بچه ها درس نميخونن.
بايد بيشتر درس بخونن. من كار خودمو درست انجام دادم.
-
من خيلي خوشحالم كه شما دبير
كلاس بچهها هستيد. بچه ها علاوه بر درس ميتوانند از شما چيزهاي ديگه هم ياد
بگيرند. اما نمرات بچهها در مبحث B هم خيلي پايينه. اين درس
براي بچهها نفهميدني شده .
-
من اگر طوري درس بدم كه بچه ها
بفهمند به عنوان يك معلم ديگه اقتداري سر كلاس ندارم. بچهها هميشه بايد احساس
كنند از معلمشون كمتر مي دونند.
-
آقاي مشهور اينو گفته !؟
-
دبيرا از اينكه بخواهند طبق
برنامهي هماهنگ درس بدهند ناراضي هستند.
-
چرا ؟
-
چون اينطوري اگر نمرات شاگردها
در آزمون كم بشه همه از چشم دبير مي بينند.
-
خب. فرض كنيم هر كس هر طور دلش
خواست بره سر كلاس و هيچ وقت هم نفهميم كه در كلاس چه ميگذرد. بعدش چي مي شود؟
-
هيچي. سال تموم ميشه .
-
بالاخره روز كنكور كه معلوم
ميشه نتيجهي كار چي شده.
-
اون موقع كسي به من ِ معلم گير
نميده. همه به مدرسه گير ميدن .
-
خب به جاي اين استراتژي دشوار
و خانه خراب كن ميشه از همين اول طبق برنامهي هماهنگ عمل كنيم و دانشآموزان هم
نتيجه بگيرند.
-
اين طوري مدرسه سود مي بره .
-
يعني چي ؟
-
چون وقتي شاگردها نتيجهي خوبي
بياورند مدرسه معروف ميشه. سال بعد شايد مدرسه ديگه از من استفاده نكنه. اما
اينطوري مدرسه وابسته به معلم ميشه. معلم به مدرسه وابسته نيست. من اينجا درس ندم
مي رم يه جاي ديگه. شاگردهايي كه با من كلاس بخواهند هم هر جا من باشم ميآيند
آنجا.
-
ما در اين مدرسه اين همه نابغه
مثل شما داريم. كاش همه كساني كه مثل شما فكر ميكنند يك راه حل درست هم براي
مشكلات مطرح ميكردند.
-
راه درست چيه ؟
-
وقتي مشكل در مورد تقسيم سودِ
دراز مدت در مدرسه است راه حل شايد اينه كه مدرسه را تبديل كنيم به يك شركت تعاوني
تا هم دبيرها و هم كارمندان اجرايي و مستخدمين مدرسه و حتي دانش آموزان همه سهم داشته باشند. راه درست اين نيست كه به
خودمون و بچهها آسيب بزنيم و توجيحات من درآوردي اختراع كنيم.
دو سال قبل من و مدير عامل در مورد اينكه مدرسه
را تعاوني كنيم حرف زديم. اما اول بايد بدهكاريهايي كه مدير عامل قبلي بالا آروده
بود را بدهيم و بساط فساد مالي كه شايع شده بود را جمع كنيم.
-
اينا حرف من نيست. آقاي
مشهور اين حرفها رو ميزنه. بچهها براي من خيلي مهم هستند.
-
با همهي اين حرفها بهتره من
و شما چند جلسه با هم داشته باشيم تا فعلا نمرات بچهها كمي بهتر بشه.
گلچهره ميگويد در مورد رشتهي الهيات تحقيق كردم. چنگي
به دلم نزد.
ميپرسم جويس ماير رو مي شناسي ؟
ميگويد نه .
ميگويم جويس ماير يك مبلغ مسيحي است. ما در ايران يك
نمونهي مسلمان از او را نياز داريم كه به مسلمانان مهارتهاي زندگي ارائه كند.
كمي تا قسمتي خوش تيپ، خوشگل ، خوش لباس و البته با
قيافهاي شبيه بقيهي انسانها.
ميگويد در موردش تحقيق ميكنم ببينم جريان چيه .
ميگويد در مورد رشته علوم آزمايشگاهي هم تحقيق كردم.
هم رفتم تو اينترنت و هم كتابي كه شما به
من داديد رو خوندم .
دروس پايه اين رشته شامل فيزيك عمومي، فيزيك كاربردي،
شيمي عمومي، بيو شيميعمومي، فيزيولوژي، زيست شناسي و آناتومي است.
دروس تخصصي هم شامل مقدمات علوم آزمايشگاهي، شيمي و
ميكروبيولوژي مواد غذايي ، زبان تخصصي ، انگل و حشره شناسي پزشكي، قارچ شناسي
پزشكي، ويروس شناسي پزشكي، ايمني و سرم شناسي، باكتري شناسي پزشكي، خون شناسي،
بانكِ خون، بيو شيمي باليني، بافت شناسي و آسيب شناسي پزشكي است.
ميگويد راستي چقدر خوب ميشد كه مدرسه ما هم كتاب
منتشر ميكرد. من موندم كه چطوري بعضي از مدرسهها كتاب منتشر ميكنند اما مدرسه
ما نميتونه مشكل ما رو با دبير زيست شناسي مون حل كنه .
ميگويم در اين مورد رازي نهفته است .
ميپرسد چه رازي ؟ ميگويم كمي فكر كن .
ميگويم تا به حال به خارج از ايران سفر كردي ؟
ميگويد وقتي بنزين گران شد، بابام گفت وقتي سفر به
شمال ايران با سفر به استانبول هزينههاي يكساني دارند به جاي شمال بريم تركيه .
پارسال رفتيم تركيه .
ميگويم دقت كردي كه استانبول چقدر تميز است و يا
رستورانهاي بين راه در خاك تركها چقدر به بهداشت اهميت ميدهند.
-
آره . ساحلِ دريا در استانبول
با ساحلِ درياي خزرِ خودمون اصلا قابل مقايسه نبود . بابام ميگه ساحل خزر شده يك
سطل زباله بزرگ . همه آشغالاشون رو مي برن دمِ ساحل ميريزن .
-
به نظرت علت همين تفاوت ظاهري
بين دو كشور همسايه چيه ؟
-
نمي دونم.
-
فكر كن. مردم در ايران زبالهها
را در ساحل رها ميكنند. يا در كوهستان. چرا؟
طرح مديريت زباله
در زمان حضور در طبيعت :
از ظروف قابل شستشو به جاي ظروف يك بار مصرف
استفاده كنيد .در صورت تمايل به استفاده از ظروف يك بار مصرف از انواع ظروف قابل
تجزيه و قابل برگشت مثل انواع ذرتي، كاغذي و ... استفاده نماييد.
از سس، نمك، فلفل و سماق به صورت بستهبندي يك نفره
استفاده نكنيد.
از سفرههاي يك بار مصرف استفاده نكنيد.
موادغذايي و خوراكيها را به اندازهي نياز خود و
همراهانتان با خود بياوريد تا مواد غذايي سالم به زباله تبديل نشود.
از مواد و محصولاتي استفاده كنيد كه بستهبندي آنها
قابل بازيافت است.
به جاي بطري و فنجان يك بار مصرف، قمقمه و ليوان
همراه خود داشته باشد.
زبالههايتر مثل نان، پوست ميوه و پياز و ته مانده
مواد غذايي را در منطقه رها نكنيد.
در مكانهاي فاقد سطل زباله، زباله ها را همراه خود
ببريد.
از رستورانهايي خريد كنيد كه زبالههاي خود را در
طبيعت رها نميكنند.
(طبق آمار حدود سيدرصد از زبالههاي رها شده در
طبيعت مربوط به رستورانهاست)
كساني كه مايلند براي امور خيرخواهانه هزينه كنند
را ترغيب كنيد هزينهي ساخت سطل زباله در ساحليا كوهستان را پرداخت نمايند.
|
اثرات منفي ناشي از زباله
آلودگي آب
بيماري هاي ميكروبي و جراحات انساني
كاهش رشد گياهان
بيماري و صدمه به حيوانات
انتشار گازهاي گلخانه اي
افزايش گرمايش جهاني و ذوب يخچال ها
يك قوطي آلومينيومي نوشيدني 450 سال
اقلام استيل
95 سال
پلاستيك هاي معمولي
220 سال
و شيشه
يك ميليون سال
در طبيعت باقي مي ماند .
|
برگرفته از بروشور "مديريت زباله در رود دره
دركه" / زيست سامان پايدار و شهرداري منطقه يك تهران ناحيه ويژه كوهستان
|
-
شايد چون جاي ديگري نيست كه
زباله هايشان را بگذارند.
-
شايد هم چون احساس نميكنند در مديريت شهر يا
كشورشون داراي سهمي هستند.
-
چرا اينطوريه ؟
-
علت اصلي در شيوه مديريتِ. رازي كه گفتم همينه.
شيوهي مديريت. براي جلسه بعد در مورد رشتهي مديريت هم تحقيق كن.
مديريت علمي در جوهر واقعي اش شامل يك انقلاب رواني
كامل در كاركناني است كه در هر موسسه مشغول هستند ، يك انقلاب رواني كامل در
مورد وظايف اين افراد نسبت به كارشان ، نسبت به همكارانشان ، و نسبت به
كارفرمايان خود.
و آن به همين اندازه شامل يك انقلاب رواني كامل در
مورد مديران ، سركارگر ، رئيس ، صاحب صنعت ، هيت مديره نيز ميباشد.
اين انقلاب رواني بزرگ اين است كه هر دو طرف چشمان
خود را از تقسيم سود به عنوان مهمترين موضوع برگردانده و همراه با يكديگر توجه
خود را به افزايش حجم سود معطوف داشته تا اين سود اينقدر زياد شود كه لازم نباشد
بر سر چگونگي تقسيم آن نزاع نمايند. در اين صورت آنها درخواهند يافت وقتي كه
مخالف هم حركت نكنند و به جاي آن هر دو شانه به شانه در يك جهت جلو بروند، حجم
سودي كه به وسيله كوششهاي مشترك آنها توليد ميشود واقعا تحير آميز است. آنها
درخواهند يافت وقتي كه آنها همكاري دوستانه و كمكهاي متقابل را جايگزين دشمني و
ستيز نمايند، همراه بايكديگر قادر خواهند بود اين سود را چنان نسبت به گذشته
زيادتر نمايند كه جاي كافي براي افزايش دستمزد كارگران و همين طور افزايش سود
توليد كنندگان فراهم گردد.
|
اصول اساسي تيلور :
1-
جايگزين كردن قواعد سر انگشتي با علم
2-
به دست آوردن هماهنگي به جاي ناسازگاري در عمليات
گروهي
3-
تحقق همكاري بين افراد به جاي فرد گرايي بدون انضباط
4-
كار براي به دست آوردن حداكثر ستاده به جاي ستاده
محدود
5-
پرورش و تربيت همه كاركنان براي بهبود وضعيت خود و
بيشترين رونق شركت خود .
|
برگرفته از كتاب اصول مديريت /
هارولد كونتز، سيريل اودانل، هينزوويريچ / ترجمه محمد هادي چمران / موسسه انتشارات
علمي
|
ميگويم تا جلسهي بعدي علاوه بر اجراي برنامهاي كه
با هم تنظيم كرديم چند كار ديگر هم لازم است انجام دهي.
ميگويد چي كار بايد بكنم .
ميگويم :
-
كتاب شاگرد كُشي را دوباره بخوان و تمرينهاي
تندخواني آن را اجرا كن.
-
هر روز يك جدول تناوبي رسم كن
.
-
هر روز آرايش الكتروني عناصرِ
يكي از گروهها را بنويس .
به اين سوالات پاسخ بده :
2-
كدام عبارت نادرست است ؟
1-
در هر دوره از جدول تناوبي با افزايش عدد اتمي
عنصرها، خصلت فلزي آنها كاهش مي يابد.
2-
در هر گروه فلزهاي قليايي برخلاف گروه هالوژنها
، از بالا به پائين واكنش پذيري كاهش مييابد.
3-
در هر دوره از جدول تناوبي، الكترونگاتيوي
عنصرها ، برخلافِ شعاع اتمي آنها ، از چب به راست افزايش مي يابد.
4-
در جدول تناوبي مندليف، برخلافِ جدولِ تناوبي
امروزي عنصرها به ترتيبِ افزايش جرم اتمي در كنار هم جاي داشتند.
اگر نمي تواني به اين
سوالات پاسخ دهي يعني هنوز جدول تناوبي را به درستي فرا نگرفتهاي.
پس از رسم جدول زير
شمارههاي هر خانه از جدول تناوبي را در خانههاي آن وارد كرده و جدول را تكميل کن.
2
He
|
1
H
|
||||||||||||||||
10
|
9
|
8
|
7
|
6
|
5
Al
|
4
Be
|
3
Li
|
||||||||||
11
|
|||||||||||||||||
36
|
31
|
21
|
|||||||||||||||
57
|
|||||||||||||||||
89
|
71
|
58
|
||||||||||||
103
|
90
|
سلام
خوبين ؟
مي
دونين چقدر خوشحال شدم . به خاطر كادوتون ؟ همه اش انرژي مثبت بود جدي ميگم . براي
من هيچ وقت نوع هديهاي كه ميگيرم مهم نبوده. مهم خود عمل بوده. اينكه يكي يادش
باشه و اهميت بده به تولدم يا به من !
بارها
شده از اس ام اس يا تبريك گفتاري و متني يكي صد برابر خوشحال شدم تا هديه. خواستم
بدونين كار شما خيلي با ارزش بود برام. هيچ وقت يادم نميره. خيلي ممنون بابت كتاب
! J راستي دوستم فيلم اين
رمان رو داره. ميخوام بگيرم ازش ببينم.
يكي
از مشاوراي مدرسه اومده بود سركلاس گفت شايد بشه ساعتهاي فوق برنامهي زيست رو يك
دبير ديگه بياد سر كلاس. اميدوارم دبير خوبي باشه كه بشه ازش چيزي ياد بگيريم.
بااجازه
!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر